• ۱۴۰۳ يکشنبه ۱۶ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3645 -
  • ۱۳۹۵ يکشنبه ۱۸ مهر

هنر تعزيه و دو خاطره از كيارستمي و شكيبايي

همچنان مهجور اما محبوب

 نام عباس كيارستمي و خسرو شكيبايي در روزهايي كه در آستانه تاسوعا و عاشوراي حسيني هستيم و به بهانه هنر تعزيه، روز گذشته روي خروجي ايسنا آمد. مرتضي صفاريان، تعزيه‌خوان قديمي در گفت‌وگويي دو خاطره از اين دو سينماگر بزرگ و علاقه آنها به هنر تعزيه روايت كرده.
در خاطره اول و درباره كيارستمي آمده: «چند سال قبل، دهه محرم در مسجد بلال صداوسيما تعزيه اجرا مي‌كرديم و آقاي كيارستمي در آنجا با ما آشنا شد. ايشان ابتدا خواست چند مجلس تعزيه در حسينيه‌اي در تهران اجرا كنيم و بعد از آن به‌دليل علاقه‌اي كه داشت همراه ما به خوانسار آمد تا تعزيه‌اي را كه از اربعين تا ۲۸ صفر اجرا مي‌كنيم ببيند و فيلمبرداري كند.
برنامه ايشان اين بود كه از حسينيه و جمعيتي كه در آنجا براي ديدن تعزيه جمع مي‌شوند، فيلمبرداري كند و بعد هم آن را بر پرده‌اي در ايتاليا به‌نمايش بگذارد. البته اين را بعدها فهميديم. كار بسيار جالبي شد و با استقبال خوبي هم همراه بود.
ايشان نگاه جالبي به تعزيه داشت و اين كار را هم با سليقه خودش انجام داد كه من هم آن را دوست داشتم. زنده‌ياد كيارستمي بيش از ۱۰ سال قبل چند مجلس تعزيه را در چند مكان مختلف در خوانسار فيلمبرداري مي‌كند و بعد آن را به شكل ويدئوآرت به مدت حدود ۲۰ شب در شهر رم ايتاليا اجرا مي‌كند. او در اين اجرا چهار پرده شبيه پرده‌هاي سينما در اطراف يك صحنه مي‌آويزد كه روي آن، تصاويري از مردمي كه هنگام اجراي تعزيه در ايران فيلمبرداري شده بودند، نمايش داده مي‌شد و در ميان صحنه هم يك گروه ايراني با روايتي از وقايع كربلا، براي ايتاليايي‌ها تعزيه اجرا مي‌كردند.
 عباس كيارستمي تمايل داشت از اين كارها، بيشتر انجام دهد، چون برنامه‌اي كه در ايتاليا اجرا كرد، خيلي خوب گرفت، اما متاسفانه عمرش كفاف نداد». خسرو شكيبايي هم نفر دوم روايت صفاريان است. روايتي كه اين‌طور تعريف مي‌شود: «خدا خسرو شكيبايي را بيامرزد. من با او نيز يك كار تلفيقي از تعزيه و تئاتر داشتم كه خيلي خوب بود و همان باعث آشنايي ما شد و بعد از آن، هر از گاهي با هم در ارتباط بوديم. آقاي شكيبايي با عشق و علاقه‌اي كه داشت آن پروژه را به خوبي دنبال كرد. يادم مي‌آيد كار در تالار محراب اجرا شد و خسرو شكيبايي نقش يك راوي را داشت كه در پاسخ به بازيگري در نقش جابر بن عبدالله انصاري كه اسمش را فراموش كرده‌ام، وقايع پيش‌آمده در كربلا را تعريف مي‌كرد.
مثلا يك شب ماجراي «حر» را مي‌گفت و شب بعد ماجراي علي‌اكبر(ع) را تا در نهايت به عاشورا مي‌رسيديم كه تمام اين روايت‌ها را به‌شكل تعزيه روي صحنه اجرا مي‌كرديم. خوب به ياد دارم كه در شب روايت عاشورا «قتلگاه» را اجرا كرديم كه در آنجا من «شمر» بودم و با آنچه روي صحنه برديم، مردم بسيار تحت تاثير قرار گرفتند تا جايي كه دو نفر هم بيهوش شدند، همين باعث شد بازيگر ديگر نمايش به‌دليل اينكه شخصيت شمر و كاري كه مي‌كرد بسيار مورد توجه قرار گرفت، انتقاد كند؛ ولي خسرو شكيبايي در دفاع از آنچه اجرا شد گفت، كار درست همين است كه شمر به‌گونه‌اي عمل كند كه مردم شورش كنند».
 به اين ترتيب و به بهانه روزهايي كه همه به دنبال سوژه‌هاي عاشورايي مي‌گردند، نام كيارستمي و شكيبايي در كنار هنر قديمي قرار مي‌گيرد كه عمرش بسيار بيشتر از سينما و حتي تئاتر است و اين روزها از مهجوريت و از دست رفتنش مي‌گويند. هنر تعزيه، هنر قديمي ايراني روزگاري ناخوش دارد و مديريت فرهنگي و از دست رفتن امكانات و عدم آشنايي دقيق مردم با اين هنر، مواردي است كه براي اين مهجوريت از آن ياد مي‌كنند. مواردي كه سال‌هاي سال است به بهانه محرم هربار در رسانه‌ها و به اشكال مختلف مطرح مي‌شود، اما انگار همچنان راه‌حلي براي آن وجود ندارد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون