امروز پنجاه و يك سالگي تالار سنگلج است
همچنان اميدوار به اجراي وعدهها و وصيتها
هجده مهر سال چهل و چهار، تالار سنگلج در تهران افتتاح شد تا سالهاي سال، هنرمنداني روي صحنه آن قدم بگذارند كه نامشان در دنياي نمايش ايران، تكرار نشدني است؛ عباس جوانمرد، بهرام بيضايي، ركنالدين خسروي، محمود استادمحمد، علي نصيريان، عزتالله انتظامي و داوود رشيدي. سنگلج تا قبل از افتتاح تئاتر شهر در دهه پنجاه، مهمترين سالن نمايش در دهه چهل بود و پاي خاطرات هركدام از هنرمندان آن روزگار كه بنشيني از اين سالن به عنوان يك پاتوق فرهنگي تاثيرگذار ياد ميكنند. اما سنگلج با همان شكوه و جذابيت دهه چهل، نتوانست در سالهاي پس از انقلاب، به حضور قدرتمند و تاثيرگذارش در دنياي نمايش ادامه دهد و مديريت فرهنگي نامناسب، آرام آرام آن را از حافظه هنري شهر پاك كرد و تبديل به محلي نوستالژيك براي دوستداران نمايش و اهالي آن شد. امروز و در پنجاه و يك سالگي اين تماشاخانه، اخبار و وقايع درباره آن مانند گذشته است و از روياهايي ميگويد كه روزگاري توسط هنرمندان درخواست شد و توسط مديران هم وعدهاش داده شده. سنگلج بعد از يك دوره تعميرات كه به شكل امروزي درآمده، همچنان منتظر توسعه است، اما مديرش ميگويد كه معلوم نيست بالاخره ساختمان مجاور اين تالار به آن ميرسد يا نه. اين ساختمان، ساختماني است كه داوود رشيدي در سال 93 با نوشتن نامهاي به قاليباف از او درخواست كرد تا آن را به سنگلج اهدا كند تا «تاريخ نسل او و بقاي نسل آينده تئاتر» حفظ شود. دو سال پس از اين نامه، رشيدي درگذشت و تنها اتفاقي كه افتاده وعده شهردار تهران در سومين روز درگذشت رشيدي براي عمل به وصيت او است كه البته همچنان رخ نداده است. سنگلج در 51 سالگي با كولهباري از تاريخ دنياي نمايش همچنان به همان وضعيت قديمي باقي مانده و روزگارش را با اجراهايي محدود در تهران و براي تماشاگران ادامه ميدهد و انتظار روزگاري را ميكشد كه وعدهها و وصيتها اجرا شود.