حرمت كشور ايران و متوليان آن
محمدعلي ابطحي
فعال سياسي
گيلانيها با لهجه شيرين خودشان به مرقدِ امامزادهها ميگويند بُقعه. معمولا در حرف زدن خودمانيشان « ع» بقعه را تلفظ نميكنند. چندي پيش يكي از دوستان قديميام كه آخوند است از گيلان زنگ زده بود. اوج ايامي بود كه امام جمعه مشهد جلوي كنسرتها را گرفته بود كه به خاطر مرقد امام رضا عليه السلام نميشود در مشهد كنسرت باشد. بعد چند تا امام جمعه ديگر هم به دلايل ديني ديگري گفتند در شهر ما هم كنسرت نبايد باشد. به آن دوست گيلك گفتم الان چه ميكني؟ گفت: متولي بقعه هستم. پرسيدم امامزاده است؟ خنديد و گفت: آئووووو. معلومه كه امامزاده است.
گفتم امامزاده جديد التاسيس؟ گفت. چه فرمايشي ميكني. بقعه هزارساله دارد. به شوخي گفتم تو هم بيا اعلام كن كه درروستاي ما به خاطر بقعه نبايد موسيقي و كنسرت وجود داشته باشد. اينبار نخنديد. فوري جدي شد. گفت: من متولي اين بقعهام. از قديم به ما گفتهاند كه حرمت امامزاده را متولي نگه ميدارد. اگر من امامزاده روستاي خودمان را حرمت نگذارم، مردم از كنار اين امامزاده هم رد نميشوند.
گفتم چه زود جدي شد؟ گفت كشور داري كه شوخي نيست. ايران امامزاده ما است و مسوولان ايراني توليت آن را بر عهده دارند. ما خودمان نبايد حرمتش را بشكنيم. آنجا سكوت كردم و خدا حافظي. اما اين دوست ما از آن روستا، بهتر از خيلي از مسوولان مملكتي فهميده بود كه كشور جزاير جدا جدا نيست. مثلا اين امامان جمعه كه در جايگاه سياسي و عقيدتي هستند، بايد بيشتر از همه اقشار حرمت جمهوري اسلامي را پاس دارند. چون هم دين را نمايندگي ميكنند و هم سياست را. ديگران نيز كه امام جمعه نيستند بايد حرف مردم را بشنوند اما حاكميت متفاوت با كليت حاكميت جمهوري اسلامي ايجاد نكنند.
من از اينكه يك متولي بقعه در يكي از روستاها ميفهمد نبايد حرمت امامزادهاش را بشكند خيلي لذت بردم. تصور من اين است كه در جمهوري اسلامي برخي از متوليان بقعهها خود به تخريب امامزادهها مشغولند.
بيشترين انتقادها وتخريبها از جمهوري اسلامي از سوي مسوولان جمهوري اسلامي انجام ميشود. اين انتقادها بيشتر از سوي مديران است كه قواي كشور را كه خودشان در آن رياست ندارند تخريب ميكنند و عمدتا فقط در جهت منافع تشكيلات و مديريت خودشان هست. كسي به كليت اين امامزاده كار ندارد. امام جمعه فلان شهر و روستا براي كل كشور سياست تعيين ميكند. فلان مقام جمهوري اسلامي بايد سخنراني كند يا نبايد. فلاني به آن شهر برود يا نرود.
كنسرت و كتاب و هرچيزي كه مقامات رسمي اجازه دادهاند، در مواردي از سوي يك مسوول محلي ناديده گرفته ميشود. يك نگاهي به سايتها و كانالهاي سياسي اصولگرا و افراطي بيندازيد. از روزي كه سناي افراطي و جمهوريخواه امريكا دستور ادامه تحريمهاي گذشته را داد و نقض برجام كرد، ميزان حملات و تيكه اندازي و حتي فحاشي به مسوولان جمهوري اسلامي سياست خارجي ايران، خيلي بيشتر از اعتراض به سناي امريكا بود كه ايران را تحريم كرده بودند. اتفاق زيبا، هماهنگي مسوولان كشور عليه اين نقض
برجام بود. همه موضع واحد گرفتند. اين مواضع واحد پاسخهاي خوبي در سياست خارجي ميگيرد.دفاع از
منافع ملي است. وزير خارجه و دولت و مجلس و ساير مسوولان عاليرتبه به تبعيت از مقام معظم رهبري در برابر پيمانشكني امريكاايستادند. اما خوشحالي بخش فراواني از اصولگرايان و افراطيها كه در سايه اين نقض پيمان توانستند به وزارتخارجه خودمان حمله كنند، خيلي نشان بدي است براي جناحهاي سياسي، كه ادعاي طرفداري شان از نظام گوش فلك را كر كرده است. اگر اين نوشتههاي مخالف وزارتخارجه يا دستاندركاران برجام را بخوانيم، جوري مطرح شده است كه انگاري وزارتخارجه، ايران ما را تحريم كرده است.
شادابي اين مجموعهها از تحريم و شادابي همزمان سناييهاي امريكايي نشان ميدهد كه بايد جناحهاي سياسي مخالف دولت در رفتار خود تجديد نظر كنند.
در اين اختلافات سياسي داخل خانوادهاي اينقدر سرعت گرفتهايم كه برخي موضعگيريهايمان شبيه موضعگيري منافقين عليه مقامات جمهوري اسلامي ميشود. يا در مسالهاي كه بين قوه قضاييه و مجلس شكل گرفت، حرمت اصل امامزاده جمهوري اسلامي نگه داشته نشد. در دوران آقاي احمدينژاد اين حملات تند قوا عليه يكديگر به اوج رسيده بود. تصور آرامش و حرمت وادب در اين دوران پسا احمدينژاد ميرفت. جمهوري اسلامي از نظر حقوقي در بين كشورهاي منطقه بيشترين ظرفيت و منظمترين قوانين را براي حل مشكلات دارد اما دعواهايي كه بخشي يا صنفي است و در درون حاكميت شكل ميگيرد، بيشتر از همه كشورهاي اطراف ما است. تن ندادن به قانون يا استفاده ابزاري از قانون پايههاي نظام را از هم ميپاشد. علاوه بر آنكه اساسا اعتماد به سيستمهاي حكومتي را كم ميكند. در دموكراسي مردم آزادند كه حكومت را نقد كنند. در دموكراسي ما بخشهاي حكومت به جان هم افتادهاند. اين دموكراسي نام ندارد.