• ۱۴۰۳ شنبه ۸ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3739 -
  • ۱۳۹۵ دوشنبه ۱۸ بهمن

دعوت ناطق به وحدت

ناطق‌نوري مي‌گويد كه تفاهم در مشترکات ممكن است به شرط تهمت نزدن دروغ نگفتن و تحمیل نکردن

گروه احزاب

بسياري از نيروهاي سياسي امروز حجت‌الاسلام ناطق‌نوري را اشبه‌الناس به هاشمي‌رفسنجاني مي‌دانند و معتقدند در نبود آيت‌الله هاشمي بار مسووليتي كه ايشان به دوش گرفته بود به ناطق‌نوري منتقل مي‌شود. ناطق‌نوري هم در ايامي كه از فوت آيت‌الله هاشمي گذشته نشان داده قدم در همان مسيري مي‌گذارد كه آيت‌الله هاشمي آن را مي‌پيمود. ناطق‌نوري روز گذشته در گفت‌وگويي با شفقنا بار ديگر گروه‌هاي سياسي را به وحدت بر اصول دعوت كرد. او البته اظهاراتي در خصوص قانون اساسي هم داشت و اعلام كرد امروز قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران نياز به بازنگري دارد؛ امري كه از نظر او كاملا طبيعي است.
  ‌ قانون اساسي ما با شتاب درست شده و نوشته شده است. امام عجله داشت و به‌شدت تاكيد مي‌كرد كه سريع قانون اساسي را بنويسيد. آنها هم شبانه‌روز كار مي‌كردند. مرحوم شهيد بهشتي، نقش بسيار بالايي را در تدوين قانون اساسي داشتند و بسيار هم هوشمندانه عمل كردند. مجلس هم به سرعت تشكيل شد. طبيعي است كه در اين روند آزمون و خطا و اصلاح لازم دارد. سر ۱۰ سال، قانون اساسي بازنگري شد؛ به اين نتيجه رسيديم كه با بودن رييس‌جمهوري و رهبري، نخست‌وزيري زائد است و برداشته شد. درباره شوراي عالي قضايي به اين رسيدند كه شورا نمي‌خواهد و بهتر است به شكل رياستي اداره شود بهتر است چون آنجا لوث مسووليت مي‌شود. چند اصلاح ديگر نيز در قانون اساسي انجام شد از جمله اينكه شوراي رهبري حذف شد. بنده قايل هستم به اينكه هنوز هم قانون اساسي ما نياز به بازنگري دارد و نظام ما نياز به بازسازي دارد.
 نارسايي‌ها در اين ساختار وجود دارد كه بايد آن را درست كرد. بعضي نارسايي‌هاي رفتاري را هم من معلول اين نقصان ساختاري مي‌دانم. به باور من ماهم از نظر رفتاري و هم از نظر ساختاري مشكل داريم. {در مورد اينكه كدام بندها به بازنگري نياز دارد}‌اجازه دهيد كه پخته‌تر شود و اگر لازم بود، در مقطعي ديگر صحبت كنيم.
 ‌ آقاي شهيد مطهري ديدگاه‌هايي داشت كه گاهي با مرحوم شريعتي تفاوت داشت. آقاي بهشتي ديدگاه‌هايي داشت كه ممكن بود اين ديدگاه‌ها از نظر سليقه‌اي با ديدگاه مرحوم مطهري همخوان نباشد. به‌طور مثال امروز مقام معظم رهبري بيان مي‌كنند كه با آقاي هاشمي ۵۹ سال دوست بوديم و علاوه بر آن امام هم هر دوي آنها را دوست داشت، همواره اتصال آن دو به يكديگر را براي انقلاب تبيين مي‌كرد و خوشحال بود كه اين دو هستند. در عين حال رهبري بيان مي‌كند كه ما تفاوت ديد هم داشتيم. اتفاقا اين تفاوت‌ها نشان‌دهنده زنده بودن است چون ممكن است سلايق افراد با همديگر سازگار نباشد، اما اشتراكات ميان آنها بيشتر و همچنين اصولي‌تر و مبنايي بود. ما هم بايد از آنها الگو بگيريم و همين را در جامعه پياده كنيم يعني تفاوت سليقه داشته باشيم، اما همديگر را تحمل كنيم و در اشتراكات با هم باشيم.
 ‌ مشكل ما در جامعه اين است كه عمدتا اين قواعد و ضوابط تعامل با انديشه‌هاي متفاوت را بلد نيستيم و بايد بدانيم كه امكان ندارد همه مثل هم بينديشند. اصلا اين غلط است كه همه مثل هم باشند و مانند روبات كار كنند؛ در آن صورت جامعه مرده است.
 ‌ وقتي خدا باشد، خدايي كه يكي است و همه براي خدا كار كنيم، ديگر دعوا نخواهد شد و در مرحله دوم، اگر اين وحدت كلمه را به زيرمجموعه‌هاي خود نيز منتقل كنند كه مي‌كردند، بحران ايجاد نخواهد شد. امروز هم همين روحيه و روش امكان تحقق دارد. در صحبتي كه اخيرا داشتم اشاره كردم كه ما سلايق مختلفي داريم و مي‌توانيم داشته باشيم، اما در مشتركات مي‌توانيم و بايد با هم باشيم؛ در مفترقات هم با يكديگر بحث كنيم يا قانع مي‌شويم يا نمي‌شويم. لازم هم نيست حتما طرف مقابل را قانع كنيم.
 ‌ وقتي امام در حال حركت از نوفل لوشاتو بودند، در همان كميته استقبال، مرحوم شهيد مطهري، آقاي كروبي، مرحوم آقاي انواري، من و آقاي معاديخواه، اين مجموعه به عنوان شاخه روحانيت در اتاقي بوديم. خبردار شديم آقاياني كه در فرانسه بودند، اعم از قطب‌زاده و ديگران، شرايط را تنظيم كرده‌اند كه جايگاه در بهشت زهرا توسط مجاهدين خلق اداره شود. آقاي كروبي، آقاي معاديخواه و من صحبت كرديم و در نهايت آقاي مطهري گوشي را گرفت و به حاج احمدآقا گفت كه اين پيغام من را به امام بدهيد كه «اگر شما فردا بياييد و جايگاه و تريبون دست مجاهدين خلق باشد، من ديگر با شما كاري نخواهم داشت». انتقادي به اين تندي مطرح مي‌شود و حاج احمدآقا اين عبارت را كه مي‌شنود، مي‌گويد كه «هر كاري خودتان مي‌خواهيد انجام دهيد». در واقع به يك معنا ما آن شب يك كودتا كرديم و تريبون را از دست مجاهدين خلق گرفتيم.
 ‌ امام از ابتدا كه به كشور آمد، بيمار شد و قلب ايشان در همان سال‌هاي اول مشكل پيدا كرد و در بيمارستان بستري بود. ما همواره مضطرب بوديم كه اگر امام طوري شود، انقلاب چه خواهد شد. به قوه مخيله هيچ كس خطور نمي‌كرد كه آقاي خامنه‌اي - مقام معظم رهبري- رهبر انقلاب شود و آن خلأ را پر كند. ايشان آمد، اين خلأ را پر كرد، ايستاد، انقلاب و نظام را حفظ كرد و راه را ادامه داد. وقتي شخصيتي مثل مرحوم آقاي هاشمي از دنيا مي‌رود، با آن جامعيت و هوش و فهم بسيار بالا و پيشينه بسيار درخشاني كه ايشان داشت، طبيعي است كه جامعه نگران شود.
ان شاء‌الله اين خلأ هم مثل هميشه پر مي‌شود. به اعتقاد من آرايش سياسي در كشور {در نبود آيت‌الله هاشمي} تغيير فاحشي نمي‌كند و گروه‌ها توسط همين رهبران بزرگ به بلوغي رسيده‌اند كه بتوانند تصميم بگيرند.
 ‌ در دوره سازندگي هم عده‌اي به ايشان جفاي فراواني كردند؛ كساني كه بعدها سنگ ايشان را به سينه مي‌زدند، اما خليفه‌كشي را باب كردند. ايشان محبت بسياري به آنها كرده بود و آنها هم بعد پشيمان شدند، اما ديگر پشيماني فايده‌اي نداشت ايشان در عين حال همان جفاها را هم به رو نياورد و باز همه آنها را تحويل گرفت. اين نگاه آقاي هاشمي به مسائل است. من با ايشان خيلي نزديك بودم، اگر بگويم آن روز هم كه براي رياست‌جمهوري كانديدا شد و روزي كه صلاحيتش را رد كردند، ذره‌اي در روحيه‌اش تفاوت نكرده بود، از من بپذيريد. روزي كه صلاحيت ايشان را رد كردند، نخستين كسي كه صبح زود بعد از ردصلاحيت نزد ايشان رفت،
من بودم.
 ‌ مي‌خواستم سفر هم بروم، اما شب كه اعلام كردند صلاحيت ايشان رد شد، سفرم را لغو كردم و رفتم منزل ايشان وقتي ايشان آمد؛ با چهره باز، خندان و متبسم نشست و اصلا اين نگاه، همه آن ذهنيت‌هاي مرا پاك كرد. فكر مي‌كردم خيلي گرفته و عصباني است چون بالاخره آقاي هاشمي و ركن انقلاب است و صلاحيتش را رد كرده‌اند، حالا حتما به هم ريخته است، اما ايشان بسيار آرام بودند. به ايشان گفتم كه حالتان چطور است؟ گفت خيلي خوبم و بعد ادامه داد «من وقتي به وزارت كشور رفتم كه ثبت نام كنم، مردم جلوي وزارت كشور جمع شدند و خوشحال، كف و سوت مي‌زدند و استقبال مي‌كردند. وقتي داخل وزارت رفتم، خبرنگارها وقت عكس گرفتن از شوق گريه مي‌كردند. ثبت‌نام كردم. از در كه مي‌خواستم بيرون بيايم، به خودم گفتم كه چه كار سختي را انجام دادي؛ كشوري كه تهي و خالي است و با آن شرايط هشت سال كذايي، منابع كشور از بين رفته، اين همه خسارت به بار آمده و از طرف ديگر با اين توقع و استقبال مردم از تو، چگونه مي‌خواهي با خزانه خالي پاسخ اين مردم را بدهي؟» گفت كه اين افكار، ذهن من را گرفته بود؛ گفتيم خدا بزرگ است و حالا كاري مي‌كنم لكن همين كه صلاحيتم را ديشب رد كردند، احساس كردم كه يك بار چند منه از دوش من برداشته شد و ديشب، يكي از آرام‌ترين شب‌هايي بود كه من خوابيدم كه خدايا ثبت نام كردم، دينم را به مردم ادا كردم و از زير بار مسووليت فرار نكردم؛ تو هم لطف كردي، بار را از دوش من برداشتي. هم به وظيفه‌ام عمل كردم و هم بار سنگين روي دوش من نيست.
 ‌ آقاي منتظري فرد بسيار باسواد و محقق و جزو ملاهاي معروف حوزه بود؛ مبارز، به معناي واقعي كلمه، انقلابي و انساني بسيار صريح و در صراحت اظهار عقيده كم نظير بود. در عين حال ساده‌دل هم بود و هيچ پيچيدگي نداشت و همين ساده‌دلي هم گاهي برايش مشكل ايجاد مي‌كرد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون