مهدي محسنيانراد و مهدي فرقاني از روزنامهنگاري انقلاب گفتند
ايران آزادترين كشور رسانهاي دنيا
يكسال بعد از انقلاب اسلامي، ايران آزادترين كشور رسانهاي جهان ميشود؛ كشوري كه در فاصله دو سال، از سال 57 تا سال 59، 350 عنوان روزنامه در آن منتشر ميشود و پنج عنصر فراگردارتباط، مبارزه و نبرد، كارگر، انقلاب و آزادي، مضامين اصلي اين روزنامهها هستند. در 16 مرداد سال 58 لايحهاي در شوراي انقلاب تصويب ميشود و 30 روز بعد، نخستين شوك با توقيف 24 روزنامه به مطبوعات ايران وارد ميشود. اتفاقي كه ميماند تا سي و هفت سال بعد مهدي محسنيانراد، در نشست تخصصي در دانشگاه علامه طباطبايي و همراه با مهدي فرقاني آنها را روايت كند تا اين دو استاد قديمي ارتباطات از «رسانهها و انقلاب اسلامي» براي نسل جوان دانشجوي رشته روزنامهنگاري و ارتباطات بگويند. به روايت محسنيانراد، رابطه رسانهها و انقلاب، رابطهاي خاص و ويژه است؛ چون اگر به تاريخ انقلاب نگاه كنيم، جرقه اوليه از انتشار يك مطلب زده شده است. اما همزمان با انقلاب، فعاليت رسانهها گرمي و شور و شوقي خاص پيدا ميكند و به روايت اين استاد دانشگاه، ايرانيها در مواجهه با 350 عنوان رسانه مكتوب قرار ميگيرند: « طبق بررسيهايي كه انجام دادهام، از سال ۱۳۵۷ تا ۱۳۵۹ اسامي ۳۵۰ عنوان روزنامه ثبت شده است؛ در واقع ۲۵۳ روزنامه جديد و حداقل ۱۰۵ روزنامه ديگر كه تاريخ شروع آنها به قبل از اين دوره بر ميگردد. ۶۰ درصد اين روزنامهها وابسته به گروهها و احزاب بودند و ۷۰ درصد آنها در تهران منتشر ميشدند. در ميان باقي استانها، استان كردستان بيش از هر استان ديگري روزنامه منتشر ميكرد و پس از آن شهرهاي تبريز، اهواز و رشت بودند. بررسيها نشان ميدهد كه تا شش ماه پس از پيروزي انقلاب هيچ روزنامهاي براي كسب مجوز با وزارت ارشاد تماس نداشته است اما اين لايحه ۱۶ مرداد ۱۳۵۸ در شوراي انقلاب تصويب شد و ۳۰ روز بعد، ۲۴ روزنامه توسط دادستاني توقيف شدند و اين نخستين شوك به رسانههايي بود كه آن زمان آزادانه فعاليت ميكردند.» محسنيان راد در ادامه اين روايت، صحبتهايش را با اين توضيح تمام ميكند كه همزمان با آن شوك اوليه، بخشي از روزنامههاي منتشر شده هم بر روال هميشگي «مرگ زودرس» مطبوعات در ايران دچار بودند و خود به خود بعد از يك يا چند شماره، ديگر منتشر نشدند. با اين روايتها، جلسه به دست مهدي فرقاني سپرده شد تا او هم از زاويه ديگر درباره رسانهها و انقلاب بگويد. فرقاني ترجيح داد كه حرفهايش را با اين يادآوري آغاز كند كه روزنامهنگاري پيش از انقلاب، روزنامهنگاري در اوج استفاده از دانش و هنر روزنامهنگاري بود و روزنامهنگاران از سال 56 بيشتر تحتفشار قرار گرفتند و كار به جايي رسيد كه در نامهاي به جمشيد آموزگار به سانسور و فضاي ملتهب كار رسانهاي اعتراض كنند و در ادامه دو روز در سال 57 اعتصاب كنند. فرقاني روايتش را با تعطيلي دوماهه مطبوعات در دولت ازهاري و آزادي ناگهاني در دولت بختيار ادامه داد و بعدتر وقتي پايان روايت به انقلاب رسيد درباره نقش روزنامهنگاري و ارتباطش با رسانهها در ادامه انقلاب و آرام شدن جريانها اينطور روايت كرد: « روزنامهنگاري پس از انقلاب و به ويژه پس از دوران جنگ بسيار سخت بود و در واقع اين حرفهايها بودند كه ميتوانستند روزنامهها را نجات دهند. يادم ميآيد براي سقوط خرمشهر بيش از صد تيتر در روزنامه كيهان نوشته شد كه بوي شكست ندهد، حماسي باشد، روحيه مردم را خراب نكند و خيلي موضوعات ديگر كه در نهايت هم با تيتر «خونين شهر با آخرين فشنگها هنوز مقاومت ميكند» براي اين خبر انتخاب شد. همچنين براي درگذشت امام خميني (ره) نيز ساعتها بحث ميكرديم كه چه تيتري را انتخاب كنيم و چه زماني روزنامه منتشر شود. در نهايت روزنامه كيهان با تيتر «روح خدا به خدا پيوست» به صورت فوقالعاده بعد از اذان صبح منتشر شد.» آخرين صحبتهاي فرقاني هم درباره روزنامهنگاري بعد از انقلاب بود كه به اعتقاد او بسيار مهم و داراي شناسنامه است؛ روزنامهنگارياي كه امتدادش به نسل امروز رسيده و همچنان بعد از چهار دهه، در فراز و نشيب است و ادامه پيدا ميكند.