• ۱۴۰۳ دوشنبه ۱۷ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3741 -
  • ۱۳۹۵ چهارشنبه ۲۰ بهمن

يك توضيح، يك گوشزد، يك پيش‌بيني

كشكول ترامپيه

شروين وكيلي

نخست، يك توضيح: ترامپ همانطور كه پيش از انتخابات رياست‌جمهوري امريكا در جايي نوشته بودم براي ايراني‌ها يعني شهروندان ايران كه در ايران زندگي مي‌كنند بهتر از هيلاري كلينتون است. بديهي است كه براي ايرانيان مهاجر و اصولا براي مهاجران و براي بخش بزرگي از باقي مردم دنيا هيچ ارمغان خوبي در بار و بنه‌اش ندارد، اما بحث من درباره هفتاد- هشتاد ميليون ايراني‌اي است كه در كشور خودشان زندگي مي‌كنند. من دوستان فراواني دارم كه در قلمرو فرمانروايي ترامپ زندگي مي‌كنند و بابت دشواري‌ها و فشارهايي كه به آنها وارد آمده- و همچنان خواهد آمد- متاسفم، اما واقعا ترجيح مي‌دهم ترامپ در سرزمين خودش به ايراني‌ها ستم كند، تا اينكه سياستمدار زيرك و فاسدي مثل خانم كلينتون سرزمين ايراني‌ها را با همان شيوه جنگ‌هاي نيابتي به سوريه تازه‌اي تبديل كند. يعني موضع‌گيري تند ترامپ در برابر ايراني‌هاي مهاجر كه به سياست داخلي امريكا مربوط مي‌شود، ‌بسي فرخنده‌تر و تحمل‌پذيرتر از موضع زيركانه و پنهانكارانه خانم كلينتون در سياست خارجي تهاجمي امريكا بود كه در ضمن با شعارهاي مدني و دموكراتيك و فمينيستي و ساير آرايه‌هاي مناسب تزيين شده بود و نتيجه‌اش آشوب در سوريه بود.
دوم: يك گوشزد به كساني كه كردار ترامپ درباره ايرانيان را نژادپرستانه مي‌دانند: كلمه نژادپرستي معناي دقيق و روشني دارد كه در همه جاي دنيا به همان شكل به كار گرفته مي‌شود و استفاده از آن در خارج از اين چارچوب يا نشانه بي‌سوادي است يا فريبكاري، يا هردو. در ايران البته اين كلمه را به قدري ايران‌ستيزان در موارد مختلف به كار گرفته‌اند كه دعواي پدران با فرزندان‌شان هم مشمول مقوله نژادپرستي مي‌شود. اما در ميان بقيه مردم دنيا كه قوم‌گرا و ايران‌ستيز يا كم‌سواد نيستند، نژادپرستي «به ستم بر اساس تفاوت نژادي، يعني بر مبناي تفاوت رنگ پوست و شكل ظاهري زيست‌شناختي» مربوط مي‌شود. در نتيجه «مردم امريكا» و «مردم ايران» كه آميخته‌ترين خزانه ژنتيكي انساني را - به ترتيب در جهان نو و كهن- دارند، بي‌شك نژاد محسوب نمي‌شوند و رفتار ترامپ هم ربطي به نژادپرستي ندارد. قانون‌هايي كه او وضع كرده مي‌تواند تبعيض‌آميز، ستمگرانه، نامعقول، اشتباه‌آميز يا هرچيز ديگري باشد (و اغلب هست!)، اما بي‌شك نژادپرستانه نيست. اينكه خودِ شخص ترامپ هم چه نظري درباره سياهپوستان دارد ارتباطي با قوانيني كه يك دولت وضع مي‌كند، ندارد. هرچند شايد انگيزه‌اي براي فعاليت در راستاي وضع چنين قوانيني باشد. خلاصه آنكه نمي‌شود به همين راحتي انگاره‌اي كه از شخصي در ذهن داريم را به تصويري كه از دولتي يا قانوني داريم تعميم دهيم.
سوم: چند پيش‌بيني‌؛ نخست آنكه بسياري از دوستان از شكننده بودن تصميم‌هاي ترامپ سخن مي‌گويند و از موج مخالفت‌ها با او شادمان‌اند و مي‌گويند جامعه مدني متمدن و فرهيخته غربي اين رفتارهايش را بر نخواهد تابيد. متاسفم به اطلاع‌تان برسانم كه پيش‌بيني من درست برخلاف اين نظرِ مرسوم است. اين پيش‌بيني سه جزو دارد: نخست آنكه نه تنها ترامپ بخش عمده سياست‌هايش (و نه همه‌شان) را پيش خواهد برد، كه احتمالا در ميان شهروندان امريكايي (و نه مهاجران) به تدريج از محبوبيتي بيشتر هم برخوردار خواهد شد. دوم آنكه سياستمداراني شبيه به ترامپ زودتر از آنكه فكرش را مي‌كنيد در اروپا هم به قدرت خواهند رسيد. به شكلي كه زمين امروز به يك قلمرو كوچك غربي بسامان و آرام و مرفه و قلمرو عظيمي از سرزمين‌هاي جنگ‌زده و ويرانه و فقير تقسيم شده است. طي دهه‌هاي گذشته با توسعه نظام‌هاي ارتباطي مرزهاي اين دو قلمرو برداشته شده و ورود موج‌هاي عظيم مهاجران سوري به اروپاي مركزي و سيلاب مهاجران شمال آفريقا به اروپاي جنوبي و غربي نمودهاي آن هستند. نمودهاي كهن‌تري از آن را هم در جابه‌جايي جمعيت از اروپاي شرقي به غربي و از امريكاي جنوبي به شمالي از ابتداي قرن پيش داشته‌ايم. نتيجه آنكه قلمرو مركز كه از انباشت نارواي منابع بهره‌مند است در معرض خطري نو قرار گرفته و حدس من آن است كه خيلي زودتر از آنچه كه گمان داريم به واكنشي خشن در برابر اين موج مهاجران اقدام كند. سوم آنكه شعارهاي دنياي غرب (اتحاديه اروپا + امريكا) به زودي از گفتمان جهاني‌سازي به گفتمان مرزكشي با مناطق جنوبي و تلاش براي انحصار منابع محدود و شكننده چرخش خواهد كرد. در نهايت آنكه خطر خشونت‌هاي پردامنه و جنگ بسيار جدي و نزديك است. بيشتر مردم طي روزهاي گذشته از تند شدن لحن گفت‌وگوهاي ديپلماتيك ميان ايران و امريكا ابراز نگراني مي‌كردند و اين را مقدمه جنگ و مداخله نظامي در حريم امنيتي ايران مي‌دانستند. حدس من آن است كه چنين نشود. يعني حدس مي‌زنم دولت نوپاي ترامپ با شكاف‌هاي گسترده‌اي كه در جامعه امريكايي درست كرده توانايي ماجراجويي‌هاي نظامي را نداشته باشد، و حتي اگر هم‌چنين كند، نخواهد توانست اتحادي بين‌المللي را مثل جريان حمله به افغانستان و عراق براي خود مهيا سازد. در نتيجه فكر نمي‌كنم محور اصلي مخاطره به ايران و امريكا مربوط شود. حدس مي‌زنم به زودي برخوردهاي شديد ميان منافع امريكا و چين را ببينيم، و موازي با آن در سطحي ديگر برخوردهايي در قلمرو ايران زمين را داشته باشيم، كه محورش قاعدتا ايران و متحدان طبيعي‌اش (عراق و بخشي از آسياي ميانه و افغانستان) در برابر كشورهاي نوساخته عربستان و امارات و تركيه خواهد بود. متاسفانه خطر اين برخورد دوم نزديك‌تر و بزرگ‌تر است، هرچند حدس مي‌زنم نتيجه نهايي‌اش- كه با رنج و سختي به دست خواهد آمد- چندان هم براي ايرانيان نامطلوب از آب در نيايد. 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون