كامروايان ناكام
سيد علي ميرفتاح
خدا اموات آقاي توكلي را بيامرزد كه حرف حساب زد و گفت كه بايد آتشبس بدهيم تا دولت به اصلاحاتش برسد. شايد خيلي نيازي به واكاوي ماجرا نباشد كه دعوا را چه كسي شروع كرد و چه كسي براي دولت شمشير را از رو بست. بالاخره دموكراسي اشكنك دارد، سرشكستنك دارد. به هر دليلي، مردم به آقاي روحاني راي دادهاند. راي بالا هم به او دادهاند. چشمبسته و نديده و نشناخته هم اين كار را نكردهاند. هندوانه در بسته كه نبوده ندانند سرخ است يا سفيد؛ شيرين است يا مزه آب ميدهد... آقاي روحاني چهار سال رييسجمهورمان بوده؛ قبلش رييس امنيتمان بوده، زمان جنگ معاون هاشميرفسنجاني بوده... در واقع اين 24 ميليون ايراني، با چشم باز و بنا به مصلحت و تشخيص خود به او راي دادهاند، درحالي كه ميتوانستند به ديگري راي بدهند. كما اينكه خيليها هم – قريب 14 ميليون – به ديگري راي دادهاند... در واقع نه اتفاق عجيبي افتاده و نه خلاف عادتي رخ داده. خود نظرسنجيها هم اغلب پيشبينيشان همين بود كه روحاني رييسجمهور ميشود... كه شده است. اما آيا انصافا با اين همه فشار و تنش و خط و نشان و دعوا و توپ و تشر و انتقاد ميشود وارد دور دوازدهم شد؟
شما ببينيد، همين ديروز، پريروز چه قشقرقي راه افتاد سر اينكه وزير امور خارجه فرانسه، ظريف را تحويل نگرفته و آداب خداحافظي را به جا نياورده و...
وزير امور خارجه هزار تا كار مهم دارد و بايد كه با قوت و قدرت به كارهايش برسد. اما بنده خدا بايد بنشيند در اينستاگرام جواب فارس و غيرفارس را بدهد و جلوي نشر «دروغ» را بگيرد. اصلا كار اصلي دولت همين شده كه جواب بدهد و تهمتها را خنثي كند و... شما خودتان را بگذاريد جاي وزير خارجه... نه نه. خودتان را بگذاريد جاي وزير خارجه فرانسه و آلمان و ايتاليا و اسپانيا. وقتي ميشنويد كه رقباي قدرتمند و پرنفوذ ايراني، اينچنين بيمحابا به دولت حمله ميكنند و دايما در فكر آتو گرفتن و ضايع كردنند، آيا مشتاقانه مينشينيد و مذاكره ميكنيد؟ خودتان را بگذاريد جاي قدرتهاي خارجي. به چه اميدي و با چه اطميناني بايد با نمايندگاني مذاكره كنيد كه در داخل اينچنين بيرحمانه نقدشان ميكنند، بلكه فحششان ميدهند و طعنهبارانشان ميكنند. مشكل چهار تا مردم عادي نيستند – يا به تعبيري ديگر، مشكل «عادينما»ها نيستند كه روحاني و بنيصدر را با هم پيوند ميزنند، بلكه مشكل نهادهاي قدرتمندي هستند كه دلشان ميخواهد روحاني را به فرجام بنيصدر دچار كنند و براي حذفش از روشهاي دهه شصتي استفاده كنند. حالا شما جامعه بينالملل؛ آيا حاضريد رو در روي چنين دولت لرزاني كه همه رقبايش از صبح تا شب، بيشتر مواقع از شب تا صبح، زير پايش را جارو ميكنند، بنشينيد و مذاكره كنيد و براي آينده برنامه بريزيد؟
خارجيها به كنار، فكر اين بيست و چهار ميليوني را بكنيد كه بندگان خدا در عين كامروايي ناكامند و در عين پيروزي، به ديوار سفت خوردهاند و تيرهاشان اگرچه به هدف اصابت كرده، اما انگار نخورده. من اين روزها خيليها را ميبينم كه در روزنامهها – بيشتر در فضاي مجازي – دنبال روزنه اميدي ميگردند بلكه از ته دل باور كنند كه انتخابات را بردهاند و حرف خود را به كرسي نشاندهاند. بحث دو قطبي كردن نيست.
مردم همه در يك طرفند و يك خواسته بيشتر ندارند، منتها ناكام كردن آنها خطرناكترين كاري است كه ميشود كرد. خدا نياورد. همان صبح بعد از انتخابات عرض كردم كه روحاني بايد مراقبت كند و جلوي ناكام شدن طرفداران رقيب خود را بگيرد. عرض كردم خطرناك است كه 14 ميليون ناكام بمانند و به خواستههاشان نرسند. اما حالا فكر كنم مقدم بر آنها بايد بگويم مراقب 24 ميليون باشيد.
حريف به كنار؛ رقيب به كنار. فعلا مراقب باشيد كه ياران و طرفداران وفادار شما ناكام نشوند كه ناكامي در اوج كامروايي دردي عظيم و جانكاه است.