سيامك صفري با «لامبورگيني» به پديدههاي اجتماعي واكنش نشان ميدهد
افزايش بازتاب رنجهاي جامعه در تئاتر
بابك احمدي
از قبل مطلع بوديم كه سيامك صفري نمايشنامهاي با مضمون مسائل اجتماعي نوشته و قصد دارد آن را با ايفاي نقش اشكان خطيبي و البته خودش در سالن تازه تاسيس شهرزاد به صحنه بياورد. اين خبر در نهايت با برگزاري نشستي توسط اين دو هنرمند رنگ جديتر به خود گرفت و اطلاعات بيشتري از آنچه قرار است اجرا شود در اختيار رسانهها و علاقهمندان گذاشته شد. اشكان خطيبي در اين باره گفته است «نمايش «لامبورگيني» شايد نخستين واكنش يك هنرمند از حرفه نمايش به چند پديده اجتماعي باشد كه در مدت اخير توجه مردم ايران و جهان را به خود جلب كرد.» و در ادامه به پديدههايي همچون كارتنخوابي، فروريختن ساختمان پلاسكو بر اثر آتشسوزي و آنچه در ايران از آن با عنوان موسيقي زيرزميني ياد ميشود، اشاره كرده است. «مساله كارتنخوابها نه در ايران نادر است و نه در جهان اما ماجراي گورخوابها اتفاقي بود كه ناگهان همه نگاهها را به سمت خود جلب كرد. ماجراي ديگر چيزي بود كه از وجودش مطلع بوديم اما آن قدر چشممان را به رويش بستيم كه آتش گرفت و سوخت و چندين خانواده همه زندگيشان را در آن حادثه باختند؛ آن ساختمان فرسوده ناامن پلاسكو بود.» سيامك صفري كه در يكي دو سال گذشته بيش از بازيگري به كارگرداني علاقه نشان داده در اين باره كه سه پديده مورد نظر با چه حلقه اتصالي به يكديگر مرتبط ميشوند، ميگويد: «من حلقه اتصال مواردي كه اشكان به آنها اشاره كرد را نوعي عصيان شيرين يا عصبانيت شيرين ميدانم و دو پرسوناژ نمايش به نظرم عاصيهايي شيرين هستند.» البته بماند كه براي اجراي بخش به گفته كارگردان «رپ» نمايش ميشد از هنرمندان جديتر سبك تهاجمي و اعتراضي شناخته شده كمك گرفت اما به هرحال سيامك صفري تصميمش را گرفته و با اجراي لامبورگيني ميخواهد آنچه براي مردم عادي شده را با سيلي ملايم!» به يادشان بياورد. «خيلي چيزها وجود دارد كه ديگر ما را نميترساند، انگار بيحس شدهايم و به نديدن و نشنيدن عادت كردهايم ولي ما ميخواهيم با تكاني ملايم اين موارد را دوباره يادآوري كنيم.» اين بازيگر و كارگردان تئاتر در ادامه توضيحات خود پيرامون حلقه اتصال اين سه مساله اجتماعي به يكديگر و اسم نمايش به نكته جالبي اشاره ميكند. «همانطور كه احتمالا ميدانيد لامبورگيني نمادي از قدرت و ثروت است ولي اگر به نشان آن دقت كرده باشيد يك گاو عصباني ميبينيد. حدس من اين است كه وقتي نمايش را ببينيد دليل انتخاب را بيربط نخواهيد دانست.» صفري در پايان هم گفته است: «ما در دو سوي چاهي زندگي ميكنيم كه يك سويش پورشهسوارها را داريم و در سوي ديگر آدمهايي كه به ديوار خوردهاند و ته همهچيزند.» اما اين تنها نمونه از واكنش هنرمندان تئاتر به پديدههاي اجتماعي نيست و بهعنوان نمونه مهين صدري و افسانه ماهيان همين سال گذشته نمايش «از زير زمين تا پشتبام» را با محوريت مسائلي كه براي گروه ايراني جوان سبك موسيقي راك - Yellow Dogs- در امريكا رخ داد به صحنه آوردند. امين ميري همين اواخر نمايشي با حضور تعدادي كارتنخواب را در تئاترشهر اجرا كرد. نمونهها به همينجا ختم نميشوند؛ چند سال قبل خبر «رها كردن ۲ بيمار در كنار خيابان توسط آمبولانس بيمارستان» واكنش جامعه را برانگيخت و حسين كياني نمايش «در شورهزار» را نوشت و كارگرداني كرد. آن زمان دولت حسن روحاني تازه كار خود را آغاز كرده بود و شرايط براي اجراي متنهاي مرتبط با آسيبهاي اجتماعي فراهم به نظر ميرسيد، وضعيتي كه رفته رفته بهتر شد و اين روزها نگارش و اجراي نمايشهاي بيشتري با محوريت مسائل اجتماعي را شاهد هستيم.