حمايت دولت و چينش تيم توانمند و موفقيت بطحايي
مهدي فتحي
فعال رسانهاي و دبير شاغل در سنندج
سيد محمد بطحايي، اصلاحطلب خوشاخلاقي است كه با توجه به حسن خلق و ميانه رو و تقريبا غير سياسي بودنش، در بين اصولگرايان نيز پايگاه ويژه خود را دارد. از آنجا كه آموزش و پرورش نهادي حاكميتي و ايشان نيز در همين سيستم آموزشي و پرورشي پلههاي مديريتي را يكي يكي طي كرده و تقريبا بر چالشهاي موجود در آموزش و پرورش اشراف نسبي داشته، و احتمالا عيوب ساختاري و سيستمي اين وزارتخانه را شناسايي كردهاند. لذا توان اينكه مجلسيان، فراكسيونها، فعالان مدني، فعالان سياسي و همچنين فعالان رسانهاي فرهنگيان را راضي و به اقناع برسانند بسيار زياد است. از سويي ديگر با توجه به نگاه بطحايي به نحوه مديريتِ منابع در وضع موجود، و نيم نگاهي كه وي به درآمدزا كردنِ آموزش و پرورش و صرفهجويي در منابع دارد، و اينكه اين نوع ديدگاه؛ دقيقا منطبق با ديدگاه دولت و مجلس و اقتصاد مقاومتي است، لذا وجود چنين فردي در ساختار مديريتي آموزش و پرورش كه همواره به عنوان يك وزارتخانه عظيمِ بيدرآمد و پرمصرف از نگاه دولتيان و مجلسيان است؛ لازم و ضروري بوده، و به نظر ميرسد هر فرد ديگري غير از بطحايي نيز با ايده كوچك و چابكسازي دولت، و درآمدزا كردن وزارت آموزش و پرورش و حركت به سوي استقلال از بودجه عمومي و فاصله گرفتن از ارتزاق از درآمدهاي نفتي برنامههاي خود را به رييسجمهور و مجلس معرفي ميكرد با همين تعداد آرا و حتي بيشتر نيز رأي اعتماد ميگرفت.
در كنار همه اين مسائل وجود مخالفان سرسخت بطحايي و تشكيل كمپينهايي جهت دار، در مخالفت با ايشان، به بطحايي و موافقينش كمك شاياني در گرفتن راي اعتماد از مجلس كرد. يعني حركات و رفتار مخالفين به گونهاي بود كه حتي سرسختترين منتقدان اخلاقمدار بطحايي نيز خود را ملزم به سكوت و كنارهگيري از اين جو ايجاد شده دانستند. و در آن سو باعث شد كه رييسجمهور، و تيم بطحايي تلاش و جديت خود را براي جلب نظر نمايندگان مجلس بيشتر كرده و شايد نيز قولها و وعدههاي بيشتري را در اين راه مصرف كرده باشند.
در واقع بطحايي كه موافق با كار تيمي است، با همان تيمي كه قرار است ايشان را بعدا در پيشبرد امورات وزارتخانه همراهي و كمك كنند، و نفوذ و لابيگري افرادي كه در اين تيم هستند، توانست اينگونه بر جو حاكم فايق آمده، و مجلسيان را راضي به اينچنين پاسخي كند.
همچنين فعالان صنفي و تشكلهايي كه در اين حوزه فعاليت ميكنند؛ در اين مقطع دچار ازهمگسيختگي خاصي بودند. و با توجه به رويه نادرستي كه بسياري از اعضاي اصلي اين تشكلها در پيش گرفتهاند، و خروج اين افراد از كار تيمي و تشكيلاتي، و حركت بر مدار تكروي و موازيكاري، اين تشكلهاي صنفي و حتي برخي تشكلهاي صنفي - سياسي نتوانستند آنچه كه مد نظرشان است را به گوش نمايندگان مجلس؛ و افكار عمومي فرهنگيان برسانند. و با زوم كردن روي مواردي كه بيشتر بوي تخريب و توهين ميداد تا نقدِ عملكرد، احوالات را به گونهاي رقم زدند كه بيشتر به نفع بطحايي باشد تا به ضرر ايشان.
مجلسيان نيز كه به نظر ميرسد اصلا وقت و حوصله خواندنِ برنامههاي طويل و پيگيري مشكلات و چالشهاي بطن جامعه و مخصوصا فرهنگيان را ندارند، تقريبا با شنيدن دفاعيات رييسجمهور، و خود بطحايي، و انطباق اين سخنان با اهداف آنها كه هزينهزدايي از دولت و مجلس است، بيشتر از اين خود را خسته نكرده و با اعتماد به رييسجمهور و تيم بطحايي راي خود را در سبد موافقان انداختند.
چشمانداز مديريتي سيد محمد بطحايي زياد قابل پيشبيني نبوده و بستگي به ميزان توجه دولت به آموزش و پرورش و درجه اولويت اين وزارتخانه از نگاه دولت دوازدهم دارد. همچنين بستگي به نحوه چينش و انتخاب تيمي دارد كه قرار است وي را در پيشبرد اهداف مديريتياش همراهي كنند. كه با توجه به هجمههاي زياد رسانهاي و زوم كردن فعالان مدني و صنفي روي اين انتخاب بحث برانگيزِ رييسجمهور و همچنين برنامههايي كه قبلا براي اين وزارتخانه طرحريزي و آماده اجرا شده است، گمان ميرود دوره پيش روي ايشان موفقتر از فاني، آشتياني و حتي نجفي نيز باشد. البته همه اينها گمانهزني بوده و بايد ديد در آينده چه اتفاقاتي خواهد افتاد؟