• ۱۴۰۳ دوشنبه ۱۷ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3892 -
  • ۱۳۹۶ سه شنبه ۷ شهريور

بررسي چند اصطلاح سياسي 2

علي شكوهي

در اين سلسله بنا دارم برخي از تعابيري را مورد بررسي قرار دهم كه در سال‌هاي بعد از انقلاب براي ناميدن جريان‌هاي سياسي مورد استفاده بود. هدف اوليه اين است كه اين تعابير را براي خوانندگان جوان‌تر كمي توضيح دهم و در عين حال نشان دهم كه كاربرد دقيقي براي آن وجود ندارد. در قسمت قبل درباره مفهوم چپ و راست مواردي را متذكر شدم و اكنون همان مبحث را ادامه مي‌دهم.
اين نكته را نيز بايد در نظر گرفت كه در مسائل اساسي انقلاب مانند مخالفت با امريكا و سياست‌هاي تجاوزكارانه اين كشور، «راست» و «چپ» نظريات واحدي داشتند اما بخشي از مخالفت طيف چپ با امريكا را خصلت ضدسرمايه‌داري آنان رقم مي‌زد و اين در حالي بود كه طيف راست تنها از منظر اعتقادي و سياسي به مخالفت با امريكا و سياست‌هايش مي‌پرداخت و مبارزه با اقتصاد سرمايه‌داري را اصل نمي‌دانست.
در سال‌هاي بعد از جنگ البته بسياري از صف‌بندي‌هاي سياسي از هم پاشيد و در بسياري از مسائل به خصوص مسائل اقتصادي جاي جريان‌هاي سياسي عوض شد. به همين دليل است كه اينك برخي تعجب مي‌كنند چرا در ايران كساني با مدعاي چپ بودن، از راهكارهاي اقتصاد ليبرالي دفاع مي‌كنند و خواستار گسترش حضور نظام سرمايه‌داري در همه اشكال آن در ايران هستند و به لوازم آن هم تن مي‌دهند و رابطه با امريكا و غرب را توصيه مي‌كنند. در مقابل شاهديم كه افرادي مشهور به «راست» از موضع عدالت‌خواهي و برابري اقتصادي سخن مي‌گويند و مبارزه با اقتصاد سرمايه‌داري و امپرياليسم امريكا و... را در دستور كار خود دارند. اين همه تغيير در مواضع جريان چپ و راست در نيروهاي سياسي كشور يكي از موضوعات قابل تاملي است كه در فضاي سياسي كشور شاهديم.
اما چند نكته در زمينه تعبير «خط ميانه» كه در سال‌هاي اول انقلاب مطرح بود. اين تعبير را كساني به كار مي‌بردند كه منظورشان توصيف طيفي از نيروهاي غيرمذهبي، ملي يا ملي- مذهبي جامعه بود. اين طيف از نظر آنان، به يك انقلاب همه‌جانبه و ضدامپرياليستي اعتقاد نداشتند و در نبود رژيم وابسته به امريكا مي‌توانستند منافع كاخ سفيد را در مقابل مبارزان ضدامپرياليست و انقلابيون واقعي حفظ كنند.
«دانشجويان مسلمان پيرو خط امام» با بهره‌گيري از همين عنوان چندين جلد از اسناد لانه جاسوسي را تحت نام «خط ميانه» منتشر كردند تا از منظر امريكاييان، چهره‌هاي شاخص و خصوصيات مطلوب نيروهاي خط ميانه را برملا كنند. از سال ۶۰ به بعد، نيروهاي ملي و ملي- مذهبي و همه كساني كه تمايل به غرب داشتند، در حاشيه قرار گرفتند و تا سال‌ها منزوي شدند و لذا تعبير «خط ميانه» هم كاربرد خود را از دست داد. بعدها در سال‌هاي ۶۷ به بعد و عمدتا در ادبيات خبري و تحليلي رسانه‌هاي غربي، «خط ميانه» درباره كساني به كار رفت كه در دولت آقاي هاشمي‌رفسنجاني متمركز و به جناح سومي- در مقابل راست و چپ ـ تبديل شده بودند. در اين دوره، واژه ميانه‌روي با مفاهيمي مانند واقع‌گرايي، برخورد پراگماتيستي و كمرنگ كردن آرمان‌ها و ارزش‌ها، تنش‌زدايي در سياست خارجي، اولويت دادن به مسائل اقتصادي، ‌اصل قرار دادن توسعه و فرعي پنداشتن عدالت و امثال آن پيوند خورده بود و رسانه‌هاي غربي با ميانه‌رو ناميدن دولت هاشمي، درصدد تقويت جريان‌هايي بودند كه به زعم اين رسانه‌ها، دست از آرمان‌هاي انقلاب كشيده و به غرب نزديك مي‌شدند. بنابراين در سال‌هاي قبل از ۶۱ و بعد از ۶۷، تعبير خط ميانه رايج بود ولي در فاصله سال‌هاي ۶۱ تا ۶۷ در درون نيروهاي انقلاب هيچ نيروي سياسي و فكري خاصي به عنوان خط ميانه معرفي نمي‌شد.
در سال‌هاي اخير تعبير جريان «اعتدالگرا» در كشور كاربرد زيادي دارد كه در جاي خود بايد به مختصات آن پرداخت اما نمي‌توان تعيبر «خط ميانه» را بر اين جريان منطبق دانست. در واقع خط ميانه در آن زماني معنا داشت كه دو جريان چپ و راست هم در كشور مطرح بودند و «خط ميانه» بودن با سنجش مواضع برخي از افراد و احزاب با اين دو جريان معنا پيدا مي‌كرد.
ادامه دارد

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون