اهميت ارتباطات در مدل كسبوكار (بخش دوم)
جلال سميعي
۱. در ستون سهشنبه پيش نوشتيم كه تحولات بازار به سويي ميرود كه استارتاپها و كسبوكارهاي جديدي دايما متولد ميشوند؛ بسياري از شركتهاي باسابقه يا جديد هم اين سالها در قالب يك هلدينگ يا گروه به سوي يك هويت سازماني و اهداف جديد اقتصادي حركت كردهاند؛ از همين رو، هر رخداد تازه در فعاليت درآمدي، ناگزير بايد به طراحي يا بازنگري مدل كسبوكار آن سازمان هم برسد.
۲. بخش مهمي از هر «بوم مدل كسبوكار» (براي آشنايي بيشتر، كافي است در گوگل جستوجو كنيد)، ارتباط با مشتريان آن سازمان است؛ وقتي از ارتباطات حرف ميزنيم، منظورمان همه استراتژيها، كانالها و فعاليتهايي است كه يك سازمان يا برند، براي پيدا كردن مهمترين بخش از مخاطبانش كه همان مشتريها هستند، پيشبيني و تامين ميكند. سياست ارتباطي هر مجموعه با مشتريان و مخاطبان، ريشه در اهداف تشكيل آن مجموعه، هويت سازماني و هويت برند و هويت شفاهي، مزيتهاي رقابتياي كه با رقبا دارد (يا دستكم ادعا ميكند كه دارد)، شناخت جامعه هدف و همه انواع مشتريان، شناخت عادات ارتباطي و مدل مصرف محتوا و رسانه در مشتريان و... دارد. در واقع هر بخش ارتباطي از مدل كسبوكار، وابستگي مستقيم به آنچه ميخواهيد براي هويتتان بگوييد و آنان كه ميخواهيد حرفتان را بدانند، دارد.
۳. ممكن است در اين يادداشت، براي افرادي كه بوم مدل كسبوكار را كمتر ميشناسند، اصطلاحات مبهم زيادي باشد؛ مهمترين حرف ستون امروز اين است؛ اگر ميخواهيد يك پيشبيني واقعي از روند درآمدزايي و رقابت داشته باشيد، محال است كه بدون شناخت مخاطب و مشتريتان راه درستي برويد؛ گاهي در مشاورههايي كه به عنوان مشاور استراتژي رسانه و محتوا دارم، يقين ميكنم كه كارفرما حتي بودجه زيادي هم براي تبليغات و ساختن هويت و برند خود دارد، اما نميداند كدام مخاطب را در آگهيهاي تلويزيوني ميشود پيدا كرد و كدام را در نشريات تخصصياي كه در نمايشگاه يا خطوط پروازي توزيع ميشوند.
۴. اين بحث را ادامه خواهيم داد؛ يادتان باشد كه گاهي پيام گرانقيمت اما نادرست، فقط به نفع سازندگان و منتشركنندگان پيام است، نه شما و مخاطبتان!