بار ديگر شهري كه
دوست ميداشتم
زهرا احمدىپور
استاد دانشگاه
استخوانبندي شهرها و روستاهاي ما سالها است كه زير بار توسعه صرفا كالبدي در حال اضمحلال است. از انتهاي حكومت قاجار و همزمان با ورود وسايل و امكانات مدرن به كشور و تغيير فاحش در نوع زيست، جابهجايي و سرگرمي افراد در روستاها و شهرهاي كشور، ضرورتي اجتنابناپذير براي انطباق فضاي زيست شهري با امكانات جديد ايجاد شد. شوربختانه با تامل در وضع موجود ميتوان گفت كه پاسخ عمومي ما به اين ضرورت، كمتر هوشمندانه و بيشتر سوداگرانه بوده است. لغت «سوداگرانه» از اين جهت به كار برده شد تا وضعيتي را توصيف كند كه در آن «منافع اقتصادي كوتاهمدت و كوتهنظرانه نهتنها بر عناصر تاريخي-هويتي كه حتي بر توسعه اقتصادي پايدار و بلندمدت نيز رجحان يافته است.»
شهرها و روستاها به عنوان مراكز سكونت و زيست در تباين با دوره غارنشيني انسانها، يك مزيت بزرگ دارند و آن فراهم آوردن همزمان امكان زيست عمومي و زيست انفرادي است. بهبيانديگر شهر اين امكان را براي شما فراهم ميكند تا به انتخاب خودتان به ميزاني كه مايليد يا نياز داريد ساعاتي از يك روز را در محيط بيرون خانه و در تعامل با فضاهاي متنوع شهري و در ارتباط با شهروندان و پديدههاي آشنا و ناآشنا بگذرانيد و در عين حال به انتخاب خودتان هرلحظه اراده كرديد به محيط خصوصي خودتان برگرديد و بقيه اوقات خود را در آنجا بگذرانيد. شهر سالم براي شهروندان شهري است كه سرمايههاي متنوع اقتصادي، اجتماعي، فرهنگي و هويتي داشته باشد تا بتواند بستههاي متنوعي براي تمامي شهروندان و بازديدكنندگانش فراهم آورد تا نسبت زيست عمومي افراد از زيست انفراديشان فزوني يابد. در شرايط كنوني، در بيشتر شهرها و روستاها با پديده گسست و ناپيوستگي شهر و شهروند مواجهيم. در چنين شرايطي زماني كه افراد براي كار و تامين معاش از منزلشان خارج ميشوند تنها دغدغهشان رسيدن هرچه زودتر و سريعتر به محل كار و پس از پايان كار، بازگشت هر چه سريعتر به غار انفرادي خودشان است. بهعبارتديگر شهروند نميتواند ارتباطي دايم و متنوع با شهر برقرار كند و عمده ارتباط شهر با شهروند در تامين خواستههاي اقتصادي افراد منحصر ميشود.
براي فايق آمدن بر چنين وضعيتي و اصلاح آن ضرورت دارد كه در مديريت سياسي و شهريمان ارزش و جايگاه «تعامل همزمان و بهقاعده سرمايههاي اقتصادي، فرهنگي و اجتماعي» را ارج بگذاريم و براي آن برنامهريزي كنيم. عناصر هويتي و فرهنگي شهرها و روستاها مزيتهاي ناملموس زيستگاههاي بشري هستند كه ازقضا نهتنها مخل توسعه نيستند كه در صورت توجه به آنها در برنامهريزي شهري ميتوانند پيشران توسعه پايدار باشند. اين عناصر هويتي، فرهنگي و تاريخي در شهرها هم شامل بناها و معماري و اماكن فرهنگياند و هم انسانهايي كه از مفاخر فرهنگي و تاريخي آن شهر و روستا بودهاند و روزگاري را در آنجا سپري كردهاند. اجراي طرح «كاشي ماندگار» در شهرها و روستاهاي كشور ناظر بر استفاده از ظرفيت فرهنگي- هويتي اين انسانها است. در حقيقت مفاخر فرهنگي- تاريخي كشور كه زماني در كوچه و كوي و برزني زندگي ميكردهاند، نفس ميكشيدهاند و قدم برميداشتند يا اينكه هنوز در آنجا زندگي ميكنند به آن محله و كوچه مزيتي افزودهاند كه شهر و روستاي ما بايد بتواند از اين مزيت استفاده كند. وقتي شما در محلهاي زندگي ميكنيد كه بر در يكي از خانههاي آن پلاكي نصب شده كه ميگويد اينجا شاعري شهير، نويسندهاي توانا و نوازندهاي چيرهدست زندگي ميكرده يا ميكند، محله و كوچه و شهر براي شما جاي مطلوبتري براي نفسكشيدن ميشود.
پاسداشت سرمايههاي فرهنگي- تاريخي محله و كوچههاي شهرها و توجه عمومي به آن، ارزشهاي ذهني ساكنان شهر را بازآرايي ميكند و درنتيجه از آن پس، شاخص يك محله صرفا هايپرماركت مجلل آن يا فروشگاه فلان برند عنصر منحصر هويتي محله و خيابان و كوچه نيست. شما به عنوان شهروند ديگر در محلهاي زندگي نميكنيد كه فلان پاساژ شيك شاخص آن است بلكه در محلهاي زندگي ميكنيد كه جلال آل احمد، محمدعلي سپانلو، احمد محمود، قيصر امينپور، ايران درودي، احمد شاملو، جواد مجابي و ديگر مفاخر معاصرمان در آن زندگي كردهاند و در كوچههايش قدم زدهاند. اينها خاطرههاي كوچهها و محلات شهرهايمان هستند كه فراموشيشان به آلزايمر فعلي و گسست هويتي-فرهنگي موجود انجاميده است. رضايت و لذت زندگي در يك شهر به تعامل دوسويه شهر و شهروند برميگردد. شهرهاي كشورمان با الگوي توسعه شهري فعلي در غالب فضاهايش تنها تعامل اقتصادي با شهروندان برقرار ميكند و در برقراري تعامل تاريخي- فرهنگي و هويتي الكن و ناكارا است. براي آنكه بر اين معضل فايق آييم، بايد هم قدر معماري و بافت تاريخيمان را بدانيم و در حفظش جد و جهد كنيم و هم سرمايههاي انساني شهرها و محلههايمان را ارجمند بداريم. كاشي ماندگار و دهها طرح خلاقانه مشابه آن بايد به هم بپيوندند تا زنجيره هويتي-فرهنگيمان در شهرها، روستاها و محلات امتداد يابد و فضاي زيست مان جايي لذتبخشتر براي زندگي شود.