• ۱۴۰۳ يکشنبه ۹ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3909 -
  • ۱۳۹۶ سه شنبه ۲۸ شهريور

ريسماني به روزگار قديم

سيد علي ميرفتاح

رسيديم به روز شعر. احتمالا بعضي سازمان‌ها و نهادها به جهت رعايت تقويم، پارچه‌اي، كاغذي مي‌زنند به ديوار و اين روز عزيز را گرامي مي‌دارند. چه بسا شب‌شعر هم برگزار ‌كنند و به شاعران جوان سكه بدهند. شعر هنوز در ايران تا حدودي زنده است و شنيده مي‌شود. شاعران جواني پا به عرصه مي‌گذارند و كار اسلاف خود را پي مي‌گيرند. آنهايي كه با اين قلم شكسته آشنايي دارند مي‌دانند كه نسبتي با شعر نو ندارم و چندان با «نو»گوها رفيق نيستم. اما اين دليل نمي‌شود كه در روز شعر مقام آنها را نستايم و اين روز را به ايشان تبريك نگويم. درست است كه روز شعر مصادف است با وفات شاعر و به قلم سخت مي‌آيد كه بگويد اين روز خجسته باد، اما به هر حال خيلي نبايد گرفتار جزييات شد و از خير و بركتي كه اين روز مي‌تواند داشته باشد خود را محروم ساخت. در ايران خدا را صدهزار بار شكر شعر زنده است و كماكان شاعران به حيات شعري خود ادامه مي‌دهند. شعر صرف كلام موزون نيست؛ چيزي بيش از معماري كلمات است و در فكر و زبان ما دخالت مستقيم دارد. بيش از دخالت، فكر و زبان را – كه اغلب بر هم منطبقند- شاعران بسط مي‌دهند و نوع مواجهه ما را با دنيا شكل مي‌دهند. با وجود حرف‌هاي تحقيرآميزي كه درباره شعر و شاعري مي‌زنيم، اين هر دو مهمند و در ساختارهاي زباني ما نقش دارند. اينجا جاي بحث نظري نيست من هم نمي‌خواهم درباره اهميت شعر داد سخن سر دهم. همين قدر بگويم كه ما بيش از تاريخ ادبيات ممنون و مديون شاعران هستيم و اگر مي‌بينيد امروز تا حدودي دچار تشتت و از هم گسيختگي فكري شده‌ايم و از حل معضلات كوچك و بزرگ‌مان كمي تا قسمتي عاجز مانده‌ايم دليلش همين است كه زبان‌مان مشتت شده و انسجامش را از دست داده. وقتي زبان دچار گرفتاري شود، فكر هم دچار گرفتاري مي‌شود و وقتي فكر گرفتار شود آن وقت از حل معضلات ريز و درشت بازمي‌ماند. باور كنيد بخش زيادي از اين گرفتاري‌هاي شهري ما، اين وضعيت رقت‌بار ترافيك و معماري و شهرسازي دقيقا به همين دليل است كه زبان‌مان گرفتار است و راه به جايي نمي‌برد. حضور شاعري مثل فردوسي در عصر خرد تصادفي و اتفاقي نيست. محض سياه شدن كتاب تاريخ ادبيات نيست كه از قرن چهارم تا هفتم اين همه شاعر درجه يك، بلكه حكيم سخندان و متفكر به دنيا مي‌آيند و آثاري چون شاهنامه و حديقه و مصيبت‌نامه و مثنوي و گلستان و بوستان از خود به يادگار مي‌گذارند. باور كنيد اگر شاعران نبودند، بعد از حمله اعراب ما هم يكي مي‌شديم مثل مصر يا سوريه يا حبشه. اگر شاعران نبودند بعد از مغول چيزي از ما نمي‌ماند. اين سرزمين را گزافه نگفته‌ايم اگر بگوييم شاعران حفظ و حراستش كردند و نگذاشتند تا بالكل منهزم شود. امروز توقع بي‌جايي است اگر منتظر ظهور سعدي و عطار باشيم. از قرن هشتم به اين طرف مزاج دهر تباه شده و فرصت را بر حكيمان تنگ كرده است. حكمت و آشفتگي با هم جمع نمي‌شوند و با تبليغات هم نمي‌شود ضعف‌ها و ناتواني‌هاي‌مان را لاپوشاني كنيم. مع‌ذلك هنوز بارقه‌هايي از شعر و فكر و حيات دارند و از لابه‌لاي اين همه راهِ بيراه، يكباره باز مي‌شود و ما را با تفكر پدران‌مان پيوند مي‌زند. شاعران يكي از كارهاي اصلي‌شان همين است كه نمي‌گذارند بالكل از گذشته منقطع شويم و خود را از حكمت پيشينيان بي‌نصيب كنيم. هر شعري كه سروده مي‌شود در حكم ريسماني است كه ما را به روزگار قديم گره مي‌زند. موسيقي هم همين است. منظورم موسيقي ايراني است. بي‌جهت نيست كه هر كس تار و تنبكي به دست مي‌گيرد سعدي و عطار مي‌خواند و ياد آن بزرگان را در ذهن و ضميرمان زنده نگه مي‌دارد. بخش زيادي از زنده بودن شعر را ممنون اهل موسيقي هستيم. الحق شجريان و لطفي و عليزاده و ناظري و بزرگاني از اين دست گردن ما حق بزرگي دارند. خيلي از غزليات حافظ و سعدي را ما با صداي استاد شجريان حفظ شده‌ايم. خيلي از نغمات موسيقي ايراني به واسطه تصنيف‌هايي از اين بزرگان ساخته و حفظ و حراست شده‌اند. به يك اعتبار روز شعر، روز شجريان و لطفي و طايفه خوانندگان و نوازندگان سنتي هم هست... و من ترس وجودم را دربرمي‌گيرد وقتي مي‌بينم كه اين بزرگان نظير خود را نساخته‌اند... هنرمند كم نداريم. خوش‌صدا و خوش‌سليقه كم نداريم. اما شعرشناس در حكم كيمياست. شعرشناسان بزرگ ما به هر دليلي نتوانسته‌اند – نمي‌گويم نخواسته‌اند، نتوانسته‌اند – كه به اخلاف خود «شعر» و متصل شدن به درياي بي‌كران ادبيات كهن را بياموزند. شنا در اين دريا آدابي دارد كه اكثرا بلد نيستند. حيف.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون