• ۱۴۰۳ دوشنبه ۱۷ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3918 -
  • ۱۳۹۶ دوشنبه ۱۰ مهر

گزارش‌هاي گروه عكس و جامعه ازحال و هواي تاسوعا و عاشورا

از هركوي نواي يا حسين به گوش مي‌رسد

جامعه | كربلا به روايت نوش‌آباد

روز هشتم محرم، نوش‌آباد در سكوت ظهر پاييزي فرو رفته، اما گوشه گوشه شهر خبرهايي هست، همه منتظرند تا كاروان از راه برسد، مسير را همه مردم مي‌دانند: «خيابان اصلي شهر»، برنامه را هم همه مي‌دانند: «لشكريان كربلا مي‌روند سمت محل تعزيه» در تمام كوچه‌پس‌كوچه‌ها پرچم‌هاي سياه و سرخ نصب شده و در مسير حركت كاروان كتيبه‌هايي متفاوت كه نشان‌دهنده عبور كاروان از آن مسير است. نوش‌آباد در نزديكي كاشان قرار دارد و شهر چندان بزرگي نيست، اما بزرگ‌ترين كاروان عاشورايي در آن شكل مي‌گيرد كه در آن تاريخ روايت شده در كتب مذهبي به شكلي دقيق مرور مي‌شود. نوش‌آبادي‌ها همچنين بزرگ‌ترين تعزيه ميداني كشور را در روز 12محرم در زمين علقمه (زميني در نزديكي نوش‌آباد) برگزار مي‌كنند و شبيه‌خواني خاكسپاري شهداي كربلا را به اجرا در مي‌آورند. مراسمي كه قدمتي حدود 80 سال دارد و در سال 92 با نام «خيمه‌برداري (خيل عرب)» در فهرست آثار ملي ثبت شده است.
ظهر روز هشتم كه هيات‌ها غذاي سنتي كاشان (گوشت و لوبيا) را بين عزاداران توزيع مي‌كنند، كم كم بعضي از خانه‌هاي نوش‌آباد پر رفت و آمد مي‌شوند. هر كدام از گروه‌هاي كاروان در يكي از خانه‌ها گريم مي‌شوند و آماده حركت در شهر. يك خانه قديمي در شيب يكي از كوچه‌هاي نزديك به شهر زير زميني نوش‌آباد، محل گريم لشكر جنيان است. خانه پر از پسر بچه‌هايي است كه با اشتياق آمده‌اند تا به هيبت لشكر جنيان دربيايند. غذاي نذري شان را كه بخورند، يكي از بزرگ‌ترها كاسه رنگ به دست به سراغ‌شان مي‌آيد. از بچه‌هاي 6 ساله تا جوان‌هاي 21 ساله در جمع منتظر گريم هستند. آقايي كه كاسه‌اي رنگ سياه و يك قلم مو پهن در دست دارد به نوبت صورت و دست‌ها و پاهاي منتظران را سياه مي‌كند، تركيب داخل كاسه، رنگ پلاستيك ساختماني است كه با آب به راحتي شسته مي‌شود. يك نفر ديگر هم با كاسه‌اي از رنگ قرمز كف دست و پاهاي لشكر جنيان را رنگ مي‌كند. يك نفر هم با يك قلم‌موي ظريف كنار چشم‌ها را با رنگ قرمز قطره‌هاي اشك را نقاشي مي‌كند. حالا كه آماده شده‌اند، بايد گوشه‌اي آرام بنشينند تا رنگ‌ها خشك شود تا بتوانند لباس‌ها را به تن كنند. در اين فاصله دوربين‌هاي خبرنگاران بيكار نمي‌مانند و از لشكر نيمه آماده در حالت‌هاي مختلف عكاسي مي‌كنند.
در ايوان خانه چند خانم نشسته‌اند و در اتاق‌ها مرداني نماز مي‌خوانند. خانم صاحبخانه توضيح مي‌دهد كه اينجا خانه پدري اوست و 80 سال است كه خانه در روزهاي محرم در اختيار عزاداران است و بعد با لهجه شيرينش ماجراي لشكر جنيان را روايت مي‌كند: «زعفر جني (پادشاه جن‌هاي مسلمان) براي خودش يك مراسم شادي ترتيب داده بود، بعضي‌ها مي‌گويند عروسي گرفته بود، هر چه بود يك مراسم شاد براي جن‌ها بوده، وقتي زعفر روي تخت روان نشسته بود و به سمت مراسم مي‌رفت، صداي گريه شنيد. وقتي دنبال دليل آن گشت، چند نفر از جنيان گفتند: وقتي ما از حوالي نينوا مي‌گذشتيم، ديديم كه در صحرا جنگي به پاست و در ميانه جنگ پسر مردي را كه ما را مسلمان كرد ديديم كه مي‌گويد: «كيست كه مرا ياري كند؟» وقتي زعفر اين را شنيد مراسم را ترك كرد و به همراه لشكري از جنيان راهي نينوا شد و خدمت امام حسين رسيد، اما امام به او گفت شما برگرديد.» خانم صاحبخانه به تخت كوچكي كه گوشه حياط است و بچه‌ها رويش نشسته‌اند اشاره مي‌كند و مي‌گويد: «حالا هر سال نوش‌آبادي‌ها اين تخت و لشكر جنيان را دوباره درست مي‌كنند و به صحراي كربلا مي‌برند.» خانم ديگري كه دخترش لباس فرشته‌ها را با دوبال صورتي پوشيده حرف‌هاي خانم صاحبخانه را تكميل مي‌كند: «روايت است كه روز عاشورا لشكري از جن و انس براي ياري امام حسين به كربلا مي‌روند، اما امام همراهي‌شان را قبول نمي‌كند. اين كاروان نوش‌آباد هم همين روايت را دارد، دوزخيان، جنيان و فرشتگان به صحراي كربلا مي‌روند تا به امام كمك كنند، اما امام آنها را بر مي‌گرداند. البته بعضي هم دير مي‌رسند.» دختر كوچك كنار زن بلند مي‌شود و مي‌گويد: «من از لشكر فرشته‌هام» و زن توضيح مي‌دهد كه: «بيشتر پسرها براي لشكر جنيان و دخترها براي لشكر فرشته‌ها گريم مي‌شوند و در كاروان حركت مي‌كنند.»
در حياط خانه هنوز بچه‌ها به حرف عكاس‌ها براي چطور ايستادن گوش مي‌دهند. روزبه شش سال دارد و كوچك‌ترين عضو لشكر جنيان است، با نگاه معصومش از ميان رنگ سياهي كه روي چهره‌اش نشسته در حياط مي‌چرخد و سوژه عكاس‌ها مي‌شود. در گوشه ديگر يكي از پسر‌ها كه يك كلاه گيس بلند روي سرش گذاشته و مي‌گويد: «من زعفر جني‌ام، رييس همه جني‌ها، روي اين تخت مي‌نشينم» و بعد مي‌گويد كه از شش سالگي به ياد دارد كه هشتم محرم كه مي‌شده در همين خانه به شكل و شمايل جني‌ها در مي‌آمده.
بيرون از خانه قديمي صداي سنج و دمام در خيابان پيچيده، لشكر اوليا در خانه‌اي ديگر در شهر گريم شده و آماده حركت شده‌اند به سمت محلي كه قرار است كاروانيان در آنجا از نقاط مختلف شهر به هم برسند و بعد به سمت محل تعزيه كه دشتي بيرون از شهر است، حركت كنند. در مسير حركت، خانه ديگري پر است از لباس‌هاي قرمز رنگ و مرداني كه تمام صورت و تن‌شان به رنگ قرمز در آمده، دو پسر نوجوان وقتي در مورد دليل اين گريم مي‌پرسي، مي‌گويند: «ما لشكر دوزخيان هستيم» 13 ساله‌اند و لباس قرمزي به تن كرده‌اند كه پشت آن دو بال بزرگ قرار دارد، روي سرشان مشعل كوچكي قرار دارد، چند سالي است كه پوشيدن اين لباس و اين شكل گريم را تجربه مي‌كنند. رنگي كه روي آسفالت پاشيده شده نشان مي‌دهد كه دوزخيان در خيابان گريم شده‌اند. آنها هم با هيبت عجيب‌شان از نگاه مشتاق دوربين‌ها در امان نمانده‌اند. انتهاي شهر، زميني خاكي قرار دارد كه اسب‌ها و شترها در آن يراق زده مي‌شوند و آماده حركت، صداي طبل‌ها و دمام‌ها كه بلند مي‌شود، بعضي اسب‌ها سركش مي‌شوند و مرداني با روش‌هاي خاص خودشان جايي دورتر از جمعيت اسب‌هاي سركش را آرام مي‌كنند. به قدر يك سپاه اسب و شتر در ميدان ديده مي‌شود و مرداني كه افسار آنها را محكم توي دست‌شان گرفته‌اند. از اسب‌هاي پير با يال و كوپال ريخته شده تا اسب‌هاي قبراق با نژادهاي اصيل و يراق‌هايي كه تا حد زيادي با باقي اسب‌هاي ميدان متفاوت است. شترها هم با يراق‌ها و محمل‌هايي كه روي‌شان قرار گرفته آرام و رام منتظر حركتند. كاروان تعزيه با لشكر پيامبران از حضرت آدم تا عيسي و محمد در ابتداي كاروان و بعد كاروان‌هايي كه براي حضور هر كدام روايتي در كتب مذهبي ذكر شده، حركت مي‌كنند. هر كدام از گروه‌ها تيم موسيقي خاص خود را دارند و در حلقه تماشاي مردم به سمت زمين تعزيه مي‌روند. نوش‌آبادي‌ها و اهالي شهرهاي اطراف روز هشتم محرم هر كجا كه باشند، خودشان را مي‌رسانند به پارك شقايق، كه محل حركت كاروان است و تا اذان مغرب كه كاروان به زمين علقمه مي‌رسد، آنها را همراهي مي‌كنند. بعد از ورود كاروان به صحراي كربلا، تعزيه‌اي در اين زمين اجرا مي‌شود و در كنار آن هم نمايشگاهي مرتبط با واقعه كربلا برپاست. يكي از زنان نوش‌آباد از دخيل بستن‌ها و راز و نيازها در حاشيه اين زمين مي‌گويد؛ زميني كه براي تمام اهالي نوش‌آباد و شايد كساني كه به تماشاي تعزيه‌هاي معروف آن مي‌آيند، به شكل واقعي‌تري تداعي‌كننده همان واقعه‌اي باشد كه ايران را در محرم و صفر سياه پوش مي‌كند.
در روزهاي تاسوعا و عاشورا نيز باز هم تاريخ در همين دشت مرور مي‌شود و تعزيه‌هايي در همين منطقه برپاست تا اينكه در روز يازدهم محرم، بزرگ‌ترين تعزيه ميداني كشور در نوش‌آباد اجرا مي‌شود. تماشاچيان روي تپه‌هاي خاكي به تماشاي روايتي مي‌نشينند از به خاك سپاري شهداي كربلا، آييني كه در ميان بومي‌ها به نام «خيل عرب» شناخته مي‌شود و همه به عنوان مراسمي عجيب از آن ياد مي‌كنند.

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون