داعش تمام شد؟ نشد!
علي شكوهي
با شكست داعش در گذرگاه مرزي عراق و سوريه، سردار سليماني با نگارش نامهاي به رهبري اعلام كرد «با اتمام عمليات آزادسازي البوكمال آخرين قلعه داعش با پايين كشيدن پرچم اين گروه امريكايي - صهيونيستي و برافراشتن پرچم سوريه، پايان سيطره اين شجره خبيثه ملعونه را اعلام ميكنم.» نوشته سردار خطاب به رهبري عمدتا «پايان سيطره» داعش را اعلام ميكند و البته نكته مهمي است اما به گمانم اين امر به معناي پايان داعش نيست. دو نكته را بايد مد نظر داشت:
1- اين درست است كه امريكا به عنوان يكي از قدرتهاي حامي داعش معرفي ميشود و قرائن و شواهدي هم وجود دارد كه امريكا از داعش در مقاطع خاصي حمايت كرده است اما تحليل و تبيين منشأ پيدايي داعش و منابع قدرت اين جريان با نسبت دادن به امريكا در واقع ساده كردن مساله و ناديده گرفتن عوامل مختلف اصلي دخيل در اين ماجرا و خلاصه كردن همه آن در يك عامل فرعي است. امريكا از يك بستر فكري و فرهنگي و اعتقادي و سياسي و حتي تشكيلاتي موجود در برخي از جوامع اسلامي استفاده كرد و با حمايت مستقيم و غيرمستقيم از داعش در مقاطعي، سعي در ايجاد يك بحران بزرگ در منطقه داشت اما بدون ناديده گرفتن آن بسترهاي آماده در اين جوامع، امكان نداشت پديدهاي به نام داعش شكل بگيرد.
2- آنچه در سوريه و عراق رخ داد، ظهور يك جريان سلفي تكفيري بود كه گرد انديشه خلافت بسيج شد و رسما دولت تشكيل داد و البته شكست خورد. آنان اكنون فاقد «سيطره حكومتي» هستند اما اين امر به معناي از بين رفتن فكر و انديشه و نيروي سياسي و نظامي و تشكيلات اين جريان نيست. داعش و ديگر گروههاي متشكل سلفي تكفيري در عراق و سوريه هستند و بعيد است كه سازمان نظامي آنان هم به آساني از بين برود، بگذريم كه انديشه سياسي و ازجمله آرمان خلافت همچنان در ذهن و باور آنان باقي خواهد ماند. سردار سليماني از «بيش از شش هزار جوان فريب خورده» سخن گفت كه «به نام دفاع از اسلام به صورت انتحاري با خودروهاي پر از مواد منفجره خود را منفجر كردند.» اين انگيزه هنوز هم هست ولو كاهش يافته باشد.