قیمتی دُرّ لفظ دَری
رضا شکراللهی
هفتهی پیش اتفاقی ارزشمند در سرزمین زبان فارسی افتاد که متأسفانه در رسانههای ایرانی بازتاب چندانی نیافت. بیش از ۱۸۰ نفر از نویسندگان و فرهنگمداران فارسیزبان از سه کشور ایران و افغانستان و تاجیکستان در پای یک نامهی سرگشاده گرد هم آمدند و به تغییر نام بیبیسی افغانستان به بیبیسیِ دری اعتراض کردند.ماجرا از آنجا آغاز شد که عنوان صفحهی فیسبوک بیبیسی افغانستان به «بیبیسی دری» تغییر کرد و مدیر این بخش اعلام کرد که قرار است عنوان دَری جای فارسی را در این بخش بگیرد. بهعبارت دیگر، بیبیسی برای افغانستانی که مهد زبان فارسی است و سلسلهای زرین از شاعران فارسیزبان را، از سنایی غزنوی تا مولوی بلخی، در خود پرورش داده، نام «فارسی» را نمیپسندد و بهنظر میرسد قصد دارد، با مقابل هم قرار دادنِ بیاساس واژهی دری و فارسی، به جداسازی گویشوران فارسی افغانستان از پیکرهی فارسیزبانان جهان دامن بزند. در میان امضاکنندگان این نامهی اعتراضی نامهای گران و آشنا بسیار بهچشم میخورد. این چند نام را فقط برای نمونه میآورم: داریوش آشوری، حسن انوشه، بهرام بیضایی، بهاءالدین خرمشاهی، محمود دولتآبادی، کامران فانی و همایون کاتوزیان از ایران؛ واصف باختری، عتیق رحیمی، رهنورد زریاب، دادفر سپنتا، محمد کاظم کاظمی، نجیب مایل هروی، ابوطالب مظفری و حمیرا نکهت از افغانستان؛ شهزاده سمرقندی (نظروا) و صفر عبدالله از تاجیکان ازبکستان.یک بند از این نامه برای هر فارسیزبانی جای درنگ بسیار دارد. آنجا که چنین آمده: «بحث پیرامون اینکه آیا این زبان را «دری» باید خواند یا «فارسی»، مبحثی علمی است و پژوهشگران و صاحبنظران این حوزه نیز، با توجه به حساسیتهای تاریخی و اجتماعیِ پیرامون این موضوع، نیازی ندیدهاند که بهجز بیان دیدگاههای خود، در این زمینه حکمی صادر کنند.»حالا که از علمی بودن اصل بحث صحبت شد، برای مثال از زبان دکتر محمود فتوحی را برایتان نقل میگویم که واژهی دری و فارسی از گذشتههای بسیار دور، هماره در کنار هم در وصف یک زبان واحد به کار رفتهاند. در اغلب منابع کهن عربی از قرن سوم به این سو نیز این دو واژه به صورت «الفارسیة الدریة» صفت و موصوف ثبت شده است.حالا اینهمه نام و نویسنده و فرهنگور فارسیگوی مقیم سرزمین زبان فارسی به کنار، من ماندهام جواب ناصرخسرو و سعدی و حافظ را چه میخواهند بدهند! ناصر خسرو قبادیانی اهل ولایت بدخشان افغانستان:
من آنم که در پای خوکان نریزم
مر این قیمتی دُرِّ لفظ دَری را
سعدی شیرازی:
هزار بلبل دستانسرای عاشق را
بباید از تو سخن گفتنِ دری آموخت
در دیوان حافظ هم هیچ تمایزی میان دری و فارسی دیده نمیشود:
«ز من به حضرت آصف که میبرد پیغام
که یاد گیر دو مصرع ز من به نظمِ دری»