در زمزمه عشق
در كوي خرابات، كسي را چه نياز است
هشياري و مستيش؛ همه عين نماز است
اسرار خرابات، به جز مست نداند
هشيار چه داند، كه در اين كوي چه راز است؟
خواهي كه درون حرم عشق، خرامي؟
در ميكده بنشين، كه ره كعبه دراز است
از ميكدهها ناله جانسوز برآمد
در زمزمه عشق، ندانم كه چه ساز است
عراقي