پيشگوييهاي آقاي شيخ
حسن لطفي
بعضيها فيلم به فيلم بهتر ميشوند. نمونهاش هومن سيدي و نويد محمدزاده است. كارگردان و بازيگري كه در فيلم «مغزهاي كوچك زنگزده» بهتر از گذشتهاند. گذشتهاي كه خودش بهتر از قبل بوده است. دليلش هرچه هست حداقل در اين نوشته كوتاه، چندان مهم نيست. مهم اين است كه اگر از روي دست سينما و زندگي فيلم ساختهاند، نتيجهاش فيلم سرپا و پركششي شده است. فضاسازياش، بازيهايش، ديالوگها و مونولوگهايش، فيلمبردارياش، موسيقي و ريتمش راضيكننده است. از فيلم بيرون نميزند. سياهي و سفيدي را با هم دارد. البته به شرط آنكه دنبال مچگيري از فيلمساز، دولت، مسوولان سينمايي و كساني نباشيم كه عين ما فكر نميكنند. نه اينكه آنها حق نظر دادن نداشته باشند. به هيچوجه مخالف نظر دادن آنها نيستم. قشنگي دنيا به همين تضاربآرا است. فقط بايد يادمان باشد اگر خواستيم نظر بدهيم، پيشگويي كنيم، پنبه دنيا را بزنيم و فيلم بسازيم مثل نويسنده، كارگردان، تهيهكننده و يكي از بازيگران فيلم خيال نكنيم وقتي همه خوابند ما بيداريم و وقتي همه نميفهمند ما ميفهميم. سينما غير از حدس و پيشگويي نياز به مخاطبشناسي دارد. فيلمساز فيلم تبليغاتي، سياسي و ايدئولوژيكي مثل «امپراتور جهنم» بايد متوجه باشد هر اثر تبليغي ممكن است به اثري ضدتبليغي تبديل شود. خصوصا آنجايي كه هنرمند به جاي آنكه هنرمند باشد تبديل به سياستمدار ميشود. ابزار هنر و سياست متفاوت است. به آقايان شيخطادي و خزاعي پيشنهاد ميكنم حتي اگر وقت هم ندارند به جاي فيلم «سيصد» زاك اسنايدر مجموعه تلويزيوني «بيست و چهار» محصول شبكه تلويزيوني فاكس را تماشا كنند. اگر هم ديدهاند دوباره ببينند. سينماي تبليغاتي، سياسي لوازم خودش را ميخواهد.