• ۱۴۰۳ دوشنبه ۱۷ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4023 -
  • ۱۳۹۶ پنج شنبه ۱۹ بهمن

تاملي دوباره بر فلسفه سياسي «طوطي و زغن»

در مسير رسيدن به آينده، به گذشته باز نگرديم

احمدصالح صفار

روز سه‌شنبه همين هفته در ستون كرگدن‌نامه روزنامه اعتماد، يادداشتي تحت عنوان «طوطي و زغن» از سوي سردبير محترم روزنامه به پيشگاه خوانندگان محترم عرضه شد كه حاوي نكات مهمي نيز بود. اما متاسفانه شايد برخي مخاطبان به سادگي از آن گذر كرده باشند. از اين رو اين يادداشت، تاملي دوباره بر همان نكات عميقي است كه سردبير روزنامه با وجود همه ملاحظات و مسووليت‌هايش به شيوه‌اي نو و در قالب بياني مدرن بدان پرداخته است. سخن اصلي در اين پيام خلاصه مي‌شود كه طاعون «استبداد»، پديده‌اي فراگير است كه الزاما محدود به رژيم سابق نمي‌شود. شاه‌بيت يادداشت مذكور نيز اشاره به اين سخن دارد كه ضروري است تا نگاهي افزون و دوباره به تاريخ داشته باشيم. برخي رسانه‌ها اگرچه امروز از ديوان و ددان سابق، فرشتگاني خيرخواه و متمدن براي نگاه‌ها و سوالات بي‌شمار نسل جديد ساخته‌اند، اما به‌طور مثال، تاملي كوتاه بر خاطرات اسدالله علم مي‌تواند پرده از اسراري بر دارد كه اين روزها نسل نو از تاريخ براي آن جواب دقيقي مي‌جويد! سردبير معتقد است كه بايد در كنار تفسير گزينشي از شاه كه با ويژگي‌هاي زير توصيف مي‌شود:  «مردي كت و شلواري، آداب‌دان، شيك و متمدن كه به سهولت فرانسه نيز صحبت مي‌كند» بايد نگاهي هم به اعمال دهشتناك و ويرانگر وي و دستگاه مخوف او به نام ساواك كنيم! نويسنده همچنين نگاهي كوتاه به فلسفه استبداد كرده و بر اين باور است كه «همين تمناهاي ملوكانه است كه از دل آن استبدادي نو به وجود مي‌آيد كه بي‌گمان ناشي از خودحق پنداري اربابان قدرت است». اين سخن در واقع فلسفه پيدايش استبداد را در كشورمان بيان مي‌كند؛ استبدادي كه شاهان در طول تاريخ ايران زمين هرچند خود را موظف به پيگيري اهداف عاليه و متمدنانه دولت‌شان مي‌دانستند اما واقعيت اين است كه خروجي حكومت ايشان چيزي جز تعميق استبداد در بطن دستگاه حاكميت و جامعه نبوده است ! نويسنده در ادامه اسامي برخي از افراد موثر آن روزگار را بر مي‌شمارد كه زير رنگ و لعاب جشن‌هاي دوهزار و پانصد ساله به فراموش‌خانه تاريخ تبعيد شده‌اند! سخن از مشاهير بنامي همچون مدرس، ملك‌الشعراي بهار، محمدعلي فروغي، مصدق كبير و ديگر روشنفكران آن روزگار دقيقا به اين معناست كه انقلاب درست زماني بر سر شاه خراب شد ‌كه او همه مسيرهاي اصلاحات سياسي و اجتماعي را بسته و استبداد مطلق را جايگزين آن كرده بود. استبداد پهلوي همان زغني است كه جاي طوطي تحويل يك ملت داده بودند! در واقع شاه پهلوي نمي‌خواست تا صداي اعتراض مردمانش را عليه خويش بشنود و براي آن چاره‌اي بجويد! دقيقا در چنين فضايي است كه متملقان جاي دلسوزان را گرفته و ارابه قدرت را به سوي سقوط سرعت مي‌بخشند! در كنار اين، استبداد پديده‌اي است كه نه مرز مي‌شناسد و نه ايدئولوژي. پس بايد احتياط كرد. در اين رابطه، رييس‌جمهور روحاني نيز اندكي بعد از اعتراضات خياباني در دي ماه تاكيد كرد كه بايد تا دير نشده صداي اعتراض و مخالفت اخير برخي از شهروندان و به خصوص جوانان را شنيد. ايشان البته به اين مهم نيز تاكيد كرده‌اند كه نبايد اعتراضات اخير را صرفا به اقتصاد و دولت محدود كرد چراكه خواست جوانان و زنان، چيزي بيشتر از معيشت و مربوط به آزادي‌هاي اجتماعي ايشان است كه روي اين سخن به نهادهاي موازي يا فراتر از دولت است. در واقع فحواي كلام رييس‌جمهور و سردبير - در يك خط موازي و همسان- هشدار به اين گزاره است كه بايد اعتراضات را شنيد و چاره‌اي براي آن جست! در نهان همچنين شايد تاكيد بر اين باشد كه درست در زماني كه خلأ سياسي و عدم پاسخگويي حاكم شود، رسانه‌هاي غيرخودي، استبداد سابق و شاه مستبد را از دل تاريخ بيرون كشيده و چهره‌اي بزك شده از او را خوراك جوانان مي‌دهند. كم نيستند جواناني كه به اشتباه، تسلط پهلوي بر زبان فرانسه را نشان از هويت متمدن او مي‌دانند. يعني در واقع اين‌طور به آنها عرضه شده است كه استبداد را تمدن بنامند. سردبير اما در يك جمله و آنهم به زبان طنز و كنايه، نگران نسل جديد است كه مبادا زغن را به جاي طوطي تحويل ذهن پرسشگر ايشان كنند! بنا بر اين منطق، ضرورت دارد كه بصورت جدي و موثر، فكري براي پروژه آلتراناتيو‌سازي شبكه‌هاي ماهواره‌هايي خارج نشين و منابع توليد فرهنگ غيرخودي كرد. البته قبل از آن ضرورت دارد كه سياسيون حاكم اندكي از محافظه‌كاري فاصله گرفته و كمي هم انتقاد‌پذيري و اساسا آزادي بيان و دموكراسي را تحمل و تجربه كنند! در غير اين‌صورت ممكن است با اين سوال از جانب نسل چهارم مواجه شويم كه چرا يك ملت عليه پادشاهي دموكرات، اين‌گونه انقلاب كرد؟پاسخ به اين سوال با بيان يك دو جين خاطره و عكس از كميته مشترك ضد خرابكاري ساواك و نمايش شكنجه مبارزين چپ و راست، ليبرال و كمونيست و به ويژه مذهبي، ره به جايي نمي‌برد چراكه رسانه‌هاي معاند، تصوير ديگري را به مثابه آلترناتيوي جديد در اذهان بسياري از مخاطبان جوان تثبيت كرده‌اند! بنابراين اگر جوانان روزي به اين نتيجه برسند كه اصلاح‌طلب و اصولگرا چاره‌اي براي حل مشكلات و پاسخگويي به خواست ايشان در سر ندارند، وارد مرحله بغرنج و خطرناكي مي‌شويم كه بدون شك، افق آن بسيار نامطمئن و متزلزل خواهد بود. در تاييد سخن سردبير محترم بايد تاكيد كرد كه اين‌روزها در سايه غفلت رسانه ملي، اين ماهواره‌ها هستند كه استبداد پيشين را بزك كرده و به عنوان جايگزيني مطمئن و تميز، خوراك ذهن پرسشگر جوانان كرده‌اند؛ مساله‌اي كه به عقيده بودريار، ساخت بدل و حقيقتي وارونه از واقعيتي آشكار است! به بياني ديگر، همان‌گونه كه رسانه‌ها جنگ خليج فارس را به جهانيان وارونه عرضه داشتند، اين احتمال نيز همچنان به قوت خود باقي خواهد ماند كه برخي بخواهند از مرده ريگ سلطنت براي جوانان امروز، الگويي موثر بسازند. اين خطر البته به مثابه يك هشدار جدي، امروز از سوي بسياري از دلسوزان مطرح مي‌شود؛ خطري كه اگر امروز به آن دقت كافي نشود، شايد روزي هزينه‌هايي فراوان بر دستاوردهاي اين چهار دهه اخير در جمهوري اسلامي نهاده و جوانان و روشنفكران را نااميد از امكان اصلاحات كند! داستان طوطي و زغن در اصل اشاره به همين هشدار دارد كه تا دير نشده بايد بيش از پيش به تقويت نهال نوپاي اصلاحات مبادرت كرد. اصلاحاتي كه كمترين هزينه را به همراه دارد و يقينا خدمات آن براي جمهوري اسلامي و مردم از هر راهكار ديگري در اين زمانه موثرتر خواهد بود. طوطي و زغن در واقع نمايشي حزن‌انگيز از واقعيت جاري اين روزهاي‌مان دارد كه نشان مي‌دهد ماهواره‌ها چگونه جوانان را در جست‌وجوي آزادي و دموكراسي به بن‌بست استبداد سلطنتي هدايت مي‌كنند! گرچه بازگشت سلطنت امري محال خواهد بود اما تفكر سلطنتي و استبدادي همچنان قرباني خواهد گرفت. پديده شومي كه در داستان طوطي و زغن به آن اشاره شد، چيزي است كه اكنون در مقابل ما است. پس منطق حكم مي‌كند كه تدبيري نو در اندازيم تا به جاي حركت در مسير آينده، به گذشته بازنگرديم!

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون