زيرميزي فضايي
اسدالله امرايي
«13:30 كتاب برتولدو، برتولدينو و كاكازنو را تمام ميكنم. باران بند آمده اما هوا هنوز ابري است. تصميم ميگيرم به داخل شهر بروم. ميخواهم يك بار براي هميشه قضيه پول را براي خودم حل كنم. هنوز مبلغي از پول بختآزمايي ديروز برايم باقي مانده است، اما ترجيح ميدهم تا وقتي قرار است روي كره زمين باشم، از يك زيست راحت يقين حاصل كنم.
13:50، ده دقيقه قبل از تعطيل شدن بانك پسانداز سييرا مورنا در آنجا حاضر ميشوم. براي قوت قلب و اعتماد كاركنان، به قيافه عاليجناب پاپ پيوس دوازدهم درميآيم كه روانش قرين شادي باد.
13:52 تحويلدار بانك يك فرم به دستم ميدهد و من آن را پر ميكنم.»
ادواردو مندوسا از نويسندگان اسپانيايي مطرح ژانر علمي- تخيلي است كه رمان «از گورب خبري نيست» او با ترجمه مجتبي ويسي در نشر ثالث منتشر شده است. مندوسا در اين رمان به گفته مترجم داستاني فانتزي خلق ميكند تا مسائلي هستيشناسانه مطرح كند و با خلق يك جهان احتمالي، امكان مقايسه آن با جهان واقعي ما را فراهم ميكند. «دستهدسته كودكان كه تازه از مدرسههايشان فرار كردهاند، به ميدان هجوم ميآورند. آنها طوقههايي را روي زمين ميغلتانند و يويوبازي و قايمباشكبازي ميكنند. ديدن آنها مرا از قبل هم اندوهگينتر ميكند. ما در سيارهمان از اين چيزها كه اينجا به آن كودكي ميگويند، نداريم. هنگامي كه متولد ميشويم، مقداري لازم و مجاز از دانش، هوش و تجربه را به اندام انديشهورز ما تزريق ميكنند. البته با پرداخت مبلغي اضافه ميتوان از مزاياي دانشنامه، اطلس جغرافيايي، تقويم ابدي، منبعي بيشمار از دستورالعملهاي آشپزي دليا اسميت و نسخههاي قرمز و سبز راهنماي سفر ميشلين به سياره عزيزمان بهرهمند شوند. به محض رسيدن به بزرگسالي هم ابتدا يك امتحان از ما ميگيرند و سپس كد بزرگراه، آييننامه شهرداري و گزيدهاي از مهمترين احكام دادگاه امور قانوني را به ما تزريق ميكنند. اما ما دوره كودكي- دوره كودكي واقعي- مثل اينجا نداريم. در سياره ما هركسي بايد مطابق با آنچه برايش در نظر گرفتهاند زندگي كند نه بيشتر، بدون آنكه در پي دردسرتراشيدن يا مداخله در كار ديگران باشد.» دورهگردها از پل هاردينگ، اعترافات يك رمان نويس جوان از اومبرتو اكو، رقصهاي جنگ شرمن الكسي در انتشارات مرواريد و از دو كه حرف ميزنيم از چه حرف ميزنيم هاروكي موراكامي در نشر چشمه، ابداع مورل از آدولفو بيويي كاسارس در نشر ثالث، داستان عاشقانه سرقت پيتر كري در نشر افق از جمله آثاري است كه مجتبي ويسي به فارسي ترجمه كرده است.