• ۱۴۰۳ دوشنبه ۱۷ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4023 -
  • ۱۳۹۶ پنج شنبه ۱۹ بهمن

سيماي ملي، رشيدپور و سندروم سلبريتي زدگي

صدا و سيما اين‌بار از جامعه عقب نماند

علي وراميني

هر اتفاقي اطراف ما مي‌افتد عوامل آشكار و نهاني در شكل‌گيري‌اش تاثير دارد. گاهي اوقات اين عوامل از ناخودآگاه فردي يا حتي اجتماعي ناشي مي‌شود، بي‌آنكه به راحتي بتوان تشخيص داد كه اين ناخودآگاه در اتفاق افتادن فلان پديده تاثيري داشته است. مثلا در اينكه آقاي رشيدپور طي مدت كوتاهي سيماي ملي را قبضه كرده، احتمالا عوامل آشكار و نهان بسياري دخيل بوده است. يكي از اين عوامل سلبريتي‌زدگي جامعه و به تبع آن صدا و سيما است. براي هر عقلي سليمي اين سوال پيش خواهد آمد كه آقاي رشيدپور شما بالاخره مجري هفت صبحي يا «هفت» شب؟ بالاخره در اينكه صبح اول وقت اتو كشيده و مرتب آدم‌هاي جورواجور، اصلي و بعضا تقلبي بياوري مهارت داري يا اينكه شب سينماگران را جمع كني و به بحث بنشيني؟ خيلي استعداد مي‌خواهد يكي هم صبح اول وقت با صدايي رسا و ماهرانه نوشيدني‌هاي گرم تبليغ و با مهمان‌هايش (كه از مهران غفوريان را شامل مي‌شود تا پسربچه‌اي كه به دروغ ادعاي نابغه بودن دارد)، چاق سلامتي دم صبح كند، از سوي ديگرهم آخرشب‌ها در كسوت كارشناس سينما ميز نقد برگزار كند و حضوري فعالانه هم در اين مثلا ميز تخصصي داشته باشد. اينها را در كنار مصاحبه كردن با رييس‌جمهور كشور هم بگذاريد. كاري كه در همه جاي دنيا و در همه شبكه‌هاي تلويزيوني توسط افرادي خبره و با پيشينه خاص انجام مي‌شود. درواقع چنين به نظر مي‌رسد كه جناب رشيدپور عزيز كرده، به تنهايي جور كارشناس سينما، خبرنگار خبره و كاركشته سياسي و مجري را يك تنه مي‌كشد. متوسط و خنثي بودن رشيدپور در همه اين جايگاه‌ها نشان مي‌دهد كه كارشناس سينما يا مصاحبه‌گر رييس‌جمهور شدن او به واسطه استعداد و حوزه وسيع مطالعات و اشرافش بر اين مسائل نبوده است. از قضا ريشه‌هاي اقبال رشيدپور در گفت‌وگو كردن با رييس‌جمهور را بايد مصاحبه‌هاي نه چندان دورش با جماعتي سلبريتي كه سبلريتي‌ترين‌شان سحر قريشي بود، جست. بي‌سوادي شگفت‌انگيز آن سلبريتي‌ترين دركنار شهرت فراوانش باعث شد كه گفت‌وگوي او و رشيدپور به يكي ازپربيننده‌ترين گفت‌وگوهاي ايران تبديل شود؛ تا جايي كه سوژه طنزسازان و انيميشن‌سازان هم قرار گرفت. گفت‌وگوهاي در اين سبك رشيدپور با سلبريتي‌ها، كه گرته‌برداري از مشابه‌هاي خارجي بود، توانست دوباره شهرت را به او برگرداند و خودش هم به قافله سلبريتي‌ها كه ديگر به يمن شبكه‌هاي اجتماعي حسابي بازارشان گرم شده، بپيوندد. رفتار رشيدپور به عنوان يك مجري‌اي كه اساسا دوست دارد ديده شود و بايد هم تلاش كند براي هرچه بيشتر ديده شدن، قابل درك است. نامأنوس و عجيب آن است كه نظام و ساختار صدا و سيما به فردي فارغ از تخصصش چنين ميدان مي‌دهد. سيماي ملي ما كه عرصه را به رقبا حسابي باخته، به همراه بسياري ديگر از لايه‌هاي اجتماعي دچار سلبريتي‌زدگي شده است؛ گويي آخرين راه و تنها تير صدا و سيما براي دلربايي از مردم، يكه‌تازي مجري- سلبريتي‌هاست. به گزينه‌هاي امسال اجراي برنامه هفت نگاه كنيد. اول مهران مديري بود. كسي كه چند سالي است دوباره به تلويزيون بازگشته و برنامه‌اش يكي از پربيننده‌ترين‌هاست. كسي كه حضورش مانند چند مجري- سلبريتي ديگر در مكاني خاص مي‌تواند ترافيك آن مكان را زياد كند. اما مهران مديري پرسابقه در مديوم تلويزيون و خصوصا طنز، چه ميزان تخصص و دانش سينمايي دارد.
اساسا توليد برنامه‌هاي مستمر چقدر وقت براي پيگيري سينماي جهان، افزايش دانش سينمايي و مسلط شدن بر اين حوزه را براي او باقي گذاشته است؟ همه اينها را به طريق اولي در رابطه با رشيدپور در نظر بگيريد. انگار اسثنائا و تنها اين‌بار صدا و سيما از قافله جامعه عقب نيفتاده و همگام با آن سلبريتي را متخصص در همه‌چيز مي‌داند. سلبريتي هم در مديريت بحران تخصص دارد و مي‌تواند به مردم زلزله زده كمك كند و هم اينكه در هر حوزه‌اي در صدا و سيما كارشناس شود. ‌اي كاش تصميم‌گيرندگان صدا وسيما متوجه بودند كه مساله فقط سرهم‌بندي و برگزاري باري به هرجهت يك برنامه نيست.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون