پادگان عشرتآباد و نمايش يك نكته مهم
اعظم طالقاني
39 سال پيش و در چنين شبي از خانه بيرون زدم تا ببينم در خيابانها چه خبر است. با ماشين در شهر ميچرخيدم و اتفاقها را ميديدم. خاطرم ميآيد كه در حوالي عشرتآباد و پادگان، متوجه گرفتن پادگان توسط مردم شدم. نيروهاي انقلابي وارد پادگان شده بودند، عدهاي پروندهها را بيرون آورده و روي زمين ميريختند. عدهاي به انبار اسلحه حمله كرده و انبار اسلحه را خالي كردند و عدهاي هم سراغ وسايل سربازان رفته بودند. بيرون از پادگان هم همچنان سربازاني مشغول مبارزه براي دست گرفتن دوباره پادگان بودند و مردم هم از بالاي پشتبامها با پرتاب كردن اشيا، در حال كمك به نيروهاي انقلابي بودند. شلوغي و بههمريختگي كه آن شب ديدم هم برايم عجيب بود و هم مرا متوجه نكتهاي مهم كرد؛ انقلاب مردمي بود و نيروهاي انقلابي هم آموزش نديده. متوجه شدم كه اين نيروهايي كه در جريان گرفتن پادگان اينچنين اسناد و مدارك را به خيابان ميريزند و وسايل سربازها را از بين ميبرند، نياز به آموزش دارند. اين نيروها قرار بود كه در آينده نزديك اداره امور را در دست بگيرند و همان شب به اين نتيجه رسيدم كه براي ساختن دوباره اين سرزمين بايد آموزشهايي تازه و جدي داشته باشيم تا بتوانيم آنچه آرمان و وعده انقلاب بود بهراستي و درستي انجام دهيم.