نذر كنيم و درخت بكاريم
هانيه توسلي
ماه اسفند كه به نيمه ميرسد، پرونده اهميت درخت و درختكاري دوباره روي ميز ميآيد و دوستداران طبيعت با راهاندازي كمپينهاي مختلف تلاش ميكنند مردم را در راه خير درختكاري همراه كنند و قدمي در جهت خدمت به طبيعت بردارند. البته كه اين مساله مهم و قدمي كارساز است و نميتوان اهميت آن را انكار كرد. اما درواقعيت مساله مهمتر از كاشت نهال، مساله مراقبت و نگهداري از آن است. بايد از نهالهايي كه امسال كاشته ميشود، به خوبي نگهداري شود تا به ثمر برسند و اين كاشتها نتيجهبخش باشند. ما مردم ايران فرهنگي داريم كه خود من هم به آن معتقد هستم و آن نذر كردن است؛ اينكه آدمها در وقت حاجت، نذر ميكنند گوسفند، مرغ، خروس و... قرباني كنند. ما ميتوانيم نذر كاشت درخت هم به نذوراتمان اضافه كنيم و به اين ترتيب كاشت نهال را فقط محدود به تاريخ پانزدهم اسفند و هفته درختكاري نكنيم و در تمام طول سال به بهانههاي مختلف درخت بكاريم. هر چند با توجه به زمان مناسب كاشت نهالها افراد متخصص بهتر ميتوانند در اين باره نظر بدهند و بگويند نذر كاشت درخت را چه زمانهايي ميتوان اجرايي كرد، اما همينكه فرهنگ نذر كردن درخت را جا بيندازيم، حتما كمك بزرگي به طبيعت و البته شهر محل زندگيمان كردهايم. مساله مهمي كه اين روزها وجود دارد، اين است كه از بين رفتن باغات و درختها ديگر تنها محدود به شهر تهران نيست و حتي در شهرستانها هم بهشدت شاهد از بين رفتن باغهاي سبز و بزرگ قديمي و جاخوش كردن ساختمانهاي تازه هستيم. نمونهشان بسيار زياد است؛ مثلا من بزرگ شده همدان هستم و همين چند وقت پيش هم سري به آنجا زدم و ديدم تمام دشتها و باغهايي كه در دوران بچگي من در چهارراه بالايي خيابان خانه ما وجود داشت، از بين رفته و به جاي آن تا چشم كار ميكند ساختمان است و خانه. يادم ميآيد آن سالهاي دور بيشتر اهالي شهر روز سيزده به در به آن باغها و دشتها ميرفتند و حالا جاي همه آن باغها ساختمان سبز شده و در تمام شهرها اين اتفاق به شكلي افتاده است. جريان حمايت از طبيعت اما به همينجا ختم نميشود. همه ما ميدانيم كه امروز كره زمين به واسطه تمام آلودگيهايي كه بشر ايجاد كرده، در وضعيت مناسبي نيست و در معرض تهديد خطرهاي جدي است. پلاستيكهايي كه امروز وارد چرخه طبيعت شده و مصرف بيرويهاي هم پيدا كرده، به گونههاي ريز و غيرقابل ديدني تبديل و وارد آب درياها شده، ماهيها آنها را ميخورند و ما هم از ماهيها تغذيه ميكنيم و به اين ترتيب ميبينيم كه متاسفانه پلاستيكها به شكلي غيرمحسوس وارد چرخه غذايي بشر شدهاند و هشدار جدي در مورد آنها وجود دارد. براي نجات طبيعت از هر آنچيزي كه امروز سلامت آن را تهديد ميكند، طبيعتا فرهنگسازي ميتواند تا حد زيادي موثر باشد. مثلا اينكه سعي كنيم مصرف پلاستيك را تا حد ممكن كاهش دهيم و به جاي كيسههاي پلاستيكي فرهنگ استفاده از كيسههاي پارچهاي را رواج دهيم. متاسفانه طبيعت امروز ما با بحران جدي مواجه است كه اصلا شوخيبردار نيست و تا دير نشده بايد فكري
اساسي كرد.