• ۱۴۰۳ چهارشنبه ۱۹ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4048 -
  • ۱۳۹۶ دوشنبه ۲۱ اسفند

قلبش را زمين گذاشت و رفت

عزاداري اهالي توييتر براي از دست رفتن لوون هفتوان ادامه دارد. همچنان 24 ساعت بعد از درگذشت اين هنرمند، اهالي توييتر از او و نقش‌هايش مي‌نويسند و اتفاق ناگهاني كه خبر بد روز شنبه شد. هشتگ «لوون_هفتوان» در بعدازظهر روز يكشنبه، شلوغ و پررفت و آمد بود و شاهد متن‌هايي از سينماگران و علاقه‌مندان اين بازيگر و درباره او و بازي‌هايش در فيلم‌هاي «دراكولا» و «پرويز». توييت‌هايي كه مي‌خوانيد مجموعه‌اي از اين نوشته‌ها درباره بازيگري است كه در 51 سالگي به دليل سكته قلبي درگذشت و امروز صبح از مقابل خانه سينما به سمت آرامستان ارامنه بدرقه مي‌شود؛ «دريغ... در دراكولا باورش كردم، چه زود از بين ما رفت؛ مرگش زياني است براي سينما و هنر ايران»، «مرگ بر كلسترول، آلودگي هوا، بي‌پولي و استرس... زنده‌باد لوون هفتوان و نگاهش، آرامشش و سكوتش»، «شانس خوبي داشتم كه دوسه ماه قبل، خيلي تصادفي، فيلم دراكولا رو ديدم و آنقدر از شخصيتش خوشم اومد كه در موردش كلي مطالعه كردم، ويديو ديدم... امروز قلبم سوخت»، «چرا اين اسفند دود نمي‌شود و برود پي كارش؟!»، «لوون باحال و دوست‌داشتني، روحت شاد. راحت شدي داداش تپل و مپلم»، «يك‌بار بيشتر نديدمش، اما مهربونيش براي هميشه يادم موند»، «هفته پيش در كافه كنج جلوي بار با صورت اصلاح كرده مشغول نوشيدن قهوه و كشيدن سيگار بودي... «كوپال» را با اين فقدان چطور ببينم؟!»، «پرويز چرا مرد ديگه؟!»، «خيلي دوست‌ خوبي بود، مهربان و دوست‌داشتني. رسم قديمي داشت سال‌ها پيش كه كريسمس، مهماني عيدديدني مي‌گرفت و 48 ساعت در خونه‌اش باز بود. خودش خوابش مي‌گرفت، مي‌خوابيد وسط جمع ما و ما دورش معاشرت مي‌كرديم. معاشر خوب، مهربان، دوست و رفيقي باكيفيت رو از دست دادم»، «چرا فقط هنرمندها؟! شايد چون هواي اين دنيا براشون كمه و چيز زيادي از سهم‌شون نمي‌رسه. قلب‌شون رو مي‌ذارن زمين و دنيا رو ترك مي‌كنن»، «اميدوارم سيگار بهمنت باهات باشه و. آروم بخوابي»، »بايد خيلي ناراحت باشيم، يكي از آدم‌حسابي‌هاي مملكت مرد»، «آدمي كه با خودش شوخي مي‌كنه، قلب بزرگي داره، تموم شد»، « در فيلم پرويز، چنان تنهايي ابدي انسان رو سهمگين بازي كرد كه هيچ‌وقت نمي‌تونيد فراموش كنيد» و «سيرابي بار گذاشته بود. رسيديم و ديديم يك ورق قرص چربي خالي كرد توش؛ تا هم لذت ببره از غذا و هم بيشتر زنده بمونه».

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون