بولتن داخلي بهشت
سيد علي ميرفتاح
دوستانم در صفحات «روزنامه زنده است» امروز، به موضوع مهم «خبر بد» پرداختهاند. به يك اعتبار، جديترين موضوعي كه كار روزنامهها را دچار مشكل كرده همين خبر بد است. از زمان مشروطه، عموم مردم به روزنامهها و روزنامهنويسها بدبينند. فقط صاحبان قدرت سياسي نيستند كه از روزنامهها دل خوشي ندارند. عوام هم تصور عموميشان اين است كه روزنامهها دروغپردازند و دنياي بيروزنامه دنياي بهتري است. حتي بعضي پزشكان روزنامه را در عداد سيگار و پالم و اشعههاي مضر مينشانند و آن را براي سلامتي مردم خطرناك ميدانند. هنوز هم پزشكان زيادي هستند كه به مراجعين سالم يا بيمار خود توصيه ميكنند كه از روزنامه بپرهيزند. عجيب اينكه واقعا هم روزنامه نخواندن حال آدمي را جا ميآورد. لااقل افسردگي و تلخكاميشان را تشديد نميكند. چندين و چند نفر صاف توي چشم منِ روزنامهنگار نگاه كردهاند كه «از روزي كه عادت روزنامه خواندن را ترك كردهايم حالمان بهتر شده است.» روزنامهها مهمترين وظيفهاي كه به عهده دارند انتقاد است. معذلك بيش از هركس و هر صنف ديگري، در معرض انتقادند. قرار بوده ما در جايگاه منتقد قرار گيريم و مو از ماست ديگران بكشيم. اما دست تقدير مناسبات عالم را عوض كرده و ما را به دفاع از خود واداشته است. همين بحث خبر بد و خوب به نوعي دفاع از حرفه خبرنگاري است و اينكه از ديگران بخواهيم كاسهكوزههاي سياسي، اقتصادي و اجتماعي را بر سر ما نشكنند.
بدبيني به روزنامه اختصاص به طيفهايي كه برشمردم ندارد. اليت هم با ما بدند و ما را به مبتذل كردن امور جدي متهم ميكنند. در عالم روشنفكري «ژورناليست» يكجور فحش است و با سطحينگري و سهلانگاري مترادف است. در اين چهل، پنجاهساله بيشترين طعنهاي كه به آلاحمد زدند «روزنامهنگار» بود. همين الان هم اگر كسي از نخبگان بخواهد ما را خوار و خفيف كند و ارزش كارمان را پايين بياورد از همين تعبيرات استفاده ميكند. در سالهاي اخير سياهنمايي و خبربدپراكني هم به فهرست عيب و ايراداتمان افزوده شده است. تقريبا جز معدودي از – نسبتا فرهيختگان طبقه متوسط- بقيه روي خوشي به روزنامه وروزنامهنگار نشان نميدهند. خصوصا حالا كه دهها جايگزين كارآمد به ميدان آمده بياقبالي به روزنامه بيشتر هم شده است. حريف مجلس ما خود هميشه دل ميبرد/ عليالخصوص كه پيرايهاي بر او بستند. حالا كه پيرايه «خبر بد» به ما بستهاند، بار گناهمان را نيز سنگينتر كردهاند. اما آيا روزنامهها كارخانجات توليد اخبار بدند؟ اصلا خبر بد چيست و كجا توليد ميشود؟ آيا هر خبري كه پريشان احوالمان كند و اعصابمان را به هم بريزد خبر بد است؟ آيا خبر دزدي و اختلاس و خيانت و خطا و قتل و غارت در زمره اخبار بدند و پيشرفت و صلح و دوستي خبر خوب به حساب ميآيند؟ مشهور است روزي كه پيامبر اوصاف بهشت را براي صحابهشان برميشمردند، گفتند هيچ بدي و آلودگي و جنگي در بهشت نخواهد بود. يكي از اعراب گفت با اين حساب حوصلهمان سر ميرود. آن اعرابي چون صفت بهشت را با دنياي خود قياس كرده بود چنين كامنتي داده بود. باور كنيد ما هم اگر روزنامه گل و بلبل دربياوريم خيلي زود حوصلهمان سر ميرود. چيزي كه روزنامه را حوصلهسربر ميكند محتوايش نيست. محتواي خبر نيست كه به بد و خوب ردهبندياش ميكنند، بلكه لحن خبر، فرم روزنامه، انشا و عكس و فونت و كاغذ و رويكرد روزنامهنگار است كه رسانه را به بد و خوب متصف ميكند. ما بايد يك فكر جدي براي فرم و رويكرد و لحن كنيم وگرنه با اين وضعيت حتي اگر بولتن داخلي بهشت دربياوريم كماكان حوصلهسربريم.