كارتنخواب در گرماي تابستان هم ميميرد
اكبر رجبي ٭
كارتنخواب يعني تنهايي به توان مضاعف. آدمي كه تنهايياش ضرب در دو شده. تنهايي، به علاوه تنهايي مساوي است با كارتنخوابي. كسي كه خودش، خودش را تنها گذاشته، كسي كه جامعه او را تنها گذاشته؛ جامعهاي كه هم ميتواند خانواده باشد و هم ميتواند همين اجتماع كوچه و خيابان باشد و هم مسوولان.
اين تعريف من است از كارتنخوابي. قرار نيست براي كارتنخوابها دلسوزي كنيم. قرار است از تنهايي درشان بياوريم. بايد بهشان باور بدهيم. آنها خودشان در حق خودشان ظلم ميكنند. چون گزند ديدند از اجتماع.
بايد بهشان يادآوري كنيم كه تنها نيستند. نخستين حركتي كه ميتوانيم برايشان انجام دهيم اين است كه نسبت بهشان بيتفاوت نباشيم تا به آنها يادآوري شود كه تنها نيستند.
باور ما اين است كه كار عجيبي نميكنيم اگر بخواهيم كارتنخوابها را از تنهايي بيرون بياوريم. ما كار خوب ميكنيم كه خوب بمانيم و خوبي كردن در اين شهر يك پاسدار است. يك نگهبان. و از همه مهمتر نگاهي است كه وقتي به كارتنخوابها خوبي ميكني، داري. نگاهي كه از سر مهرباني است. از سر نوازش است. از سر تنبيه نيست. از جنس ملامت نيست و از سر اين نيست كه رفتار ناشايست گذشتهشان را به رويشان بياوريم. و عجب لذتي دارد ديدن لبخند رضايتشان كه ما را هم دلگرم ميكند.
هيچ دقت كردهاي كه وقتي از يك كوچه خلوت، تنها رد ميشوي، اگر يك كارتنخواب از كنارت رد شود، به تو سلام ميكند؟ خبرنگارها به من تلفن ميزنند، ميگويند درباره كارتنخوابها چيزي بگو. وقتي هوا سرد ميشود يادشان ميافتد. ولي كارتنخواب فقط در سرماي زمستان نيست كه ميميرد. كارتنخواب در گرماي تابستان هم ميميرد.
٭مديرعامل انجمن طلوع بينشانها