• ۱۴۰۳ يکشنبه ۳۰ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4144 -
  • ۱۳۹۷ پنج شنبه ۴ مرداد

عاشق ياس كبود

اسدالله امرايي

مــجمــوعه داستـان «لتي پارك» نوشته يوديت هرمان نويسنده است كه نشر افق با ترجمه محمود حسيني‌زاد منتشر كرده است. نشر افق با رعايت حقوق نويسنده حق ترجمه آثار خريداري مي‌كند. «اول عاشقي» و «اين سوي رودخانه ادر» «اوليس»يوديت هرمان را هم پيش‌تر منتشر كرده بود كه با استقبال خوبي روبه‌رو شد. نسخه اصلي «لتي پارك» در سال ۲۰۱۶ چاپ شده و يوديت هرمان در آن، نوشتن داستان‌هاي خيلي كوتاه و موجز را امتحان كرده است.

او در داستان‌هاي اين كتاب، به وضعيت اكنون شخصيت‌هايش توجه كرده تا احساس آنها را به خواننده منتقل كند. در اين داستان‌ها، آدم‌ها به درون خود رفته‌اند و به مسائل شخصي و بيشتر دوراهي‌هاي عاطفي‌شان مي‌انديشند كه پيش‌تر، جور ديگري درباره آنها فكر مي‌كردند.

«ريكو را از دوران كودكي‌مان مي‌شناسم. در يك محله بزرگ شديم، مدرسه‌هاي‌مان يكي بود، مادرهاي‌مان غروب‌ها با آهنگِ صداي مشابهي ما را به خانه صدا مي‌زدند ولي برخلاف پدر من، پدر ريكو حين انجام آزمايشي در كارگاه زيرزمين خانه‌شان در انفجاري رفت هوا، ريكو هم همان‌جا بود و از آن به بعد به‌نوعي زخم خورده است. اين امر راز و اسراري نيست. ريكو با هركسي درباره‌اش صحبت مي‌كند.

طوري هم صحبت مي‌كند كه ديگران در مورد اينكه از خوراك حلزون خوش‌شان مي‌آيد، صحبت مي‌كنند يا اينكه تابستان‌ها مي‌روند كنار دريا. مي‌گويد: «پدرم وقتي من هفت سالم بود مُرد، اشتباه كرد و در انفجاري رفت هوا. من هم اون‌جا بودم. از اون به بعد هم اصلا نمي‌تونم بهش فكر نكنم.»

در اين مجموعه شانزده داستان موجز مي‌خوانيم. زغال‌سنگ، طلسم، سولاريس، شعرها، لتي پارك، شاهدها، بادبادك، جزيره‌ها، گرده درختان صنوبر، بعضي يادها، مغز، نامه، روياها، بازگشت، برخوردها،
مادر.

«گرِتا در خانه بزرگي كنار پارك زندگي مي‌كند. هشتاد و دو ساله است، بيشتر از پنجاه سال مسن‌تر از ما بود. در اين خانه بزرگ با خانواده‌اش زندگي مي‌كرد، سه طبقه و هفت نفر، گرتا، شوهرش آلبرت و پنج بچه. غيرقابل تصور، پنج بچه، البته سه تا از بچه‌ها از ازدواج اول آلبرت بودند، گرتا خودش دو تا داشت.

يك سگ هم بود و تعداد زيادي گربه. آلبرت مرده. بچه‌ها رفته‌اند. سگ هم مرده، از گربه‌ها يكي باقي مانده، يك گربه سه رنگ كه شانس مي‌آورد و چشم چپش نابيناست. گرتا در اتاق‌هاي طبقه همكف زندگي مي‌كند. اتاق غذاخوري سابق حالا اتاق خوابش است، اتاق نشيمن همان اتاق نشيمن مانده، حمامي براي خودش دارد، دو اتاق در طبقه اول و اتاق زيرشيرواني را كرايه مي‌دهد، آشپزخانه مال همه است، حياط و باغ هم. باغ خيلي زيباست. وسيع و گياهان در هم رشدكرده، باريكه راه‌هايي دارد كه مي‌رسند به باغچه‌هايي پر از گل طاووسي و زنبق، گرتا در جواني عاشق ياس كبود هم بود، بوته‌هاي ياس كبود كيپ هم مثل جنگل رشد كرده‌اند.»

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون