هنر دوبله و فوايد محيط مجازي
امير پوريا
دوم مردادماه، هفتادوهفتمين زادروز آقاي جلال مقامي، دوبلور و مدير دوبلاژ باسابقه و ممتاز بود و امروز به همين مناسبت، بزرگداشتي براي او در شهر كرج و تالار نژادفلاح برگزار ميشود. بابت تاثير شايسته او بر اين همه سال به فارسي برگرداندن كلام بازيگران بزرگي چون رابرت ردفورد، مارچلو ماستروياني، عمر شريف، وارن بيتي، مايكل كين، جورج سيگال و صدها نقش ديگر، قاعدتا بايد در ابعاد يكي از ستارگان هنر دوبله، چهرهاش نيز نزد مردم ايران آشنا ميبود. اما اگر روراست باشيم، دليل شناختهشدگي صورت او اجراي طولانيمدت چندين فصل از برنامه قديمي «ديدنيها» در شبكه دو تلويزيون بوده است. در آن دوران بيسرگرمي كه تلويزيون فقط دو شبكه داشت و اينترنتي در كار نبود، آن گزيده اتفاقات عجيب و موجودات استثنايي و تواناييهاي انساني خارقالعاده كه «ديدنيها» نشان ميداد، رنگينكمان هفترنگي محسوب ميشد. حالا خود آقاي مقامي به اندازه قطعه درخشان الكترونيك Flowers Love كه تيتراژ ابتدايي اما حالا خاطرهانگيز برنامه را زينت ميبخشيد، بخشي از حافظه همگاني نسلهاي گوناگون است. در غير اين صورت، همان اتفاقي در مورد او رخ ميداد كه براي هر يك از دوبلورها- حتي ستارگان اين عرصه همچون منوچهر اسماعيلي، زهره شكوفنده يا رفعت هاشمپور (همسر مقامي) - رخ ميدهد: نامشان در هر مراسم سينمايي گفته ميشود، عدهاي به طور نيم بند دست ميزنند. اما وقتي روي سِن ميآيند و صدايشان شنيده ميشود، تمام حضار با يادآوري انبوه خاطراتي كه از آن صداي جادويي دارند، سالن را با تشويقها روي سرشان ميگذارند. اين كمشناختگي صورت و حضور گويندگان، نبايد به كمقدر ديدن آنها بينجامد و بزرگداشتي از اين دست كه امروز برپا ميشود يا مستندهايي كه شبكه مستند تلويزيون درباره گويندگان توليد ميكند و يكي از آنها با نام «آقا جلال و مستر رابرت» درباره پا به پاي هم پير شدن آقاي مقامي و رابرت ردفورد دوستداشتني و از ياد نرفتي بود، تنها گامهايي مختصر در اين مسيرند. از قضا و برخلاف بسياري مشكلات كه ابتلا به محيط مجازي ميتواند به وجود بياورد، در اين يك مورد بايد به نقش سودمند آن اشاره كرد. زيرا با گشتي كوتاه در هر سايت حاوي تصوير و صدا يا اينستاگرام، ميتوانيم صدايي از هر يك از اين بزرگان يا حتي همكاران سختكوش اما مهجورتر آنان بيابيم و گوشهايمان را به آواي خاطره سازشان مهمان كنيم. اين گويندگان، واسطههاي باارزش سينماي كلاسيك و سينماي بعد از آن براي ادراك و لذت ما بودهاند و برقراريشان آرزوي تكتك سينمادوستان بوده و خواهد ماند.