انتظار استارباكس داشتم!
خسرو نقيبي
پيشنوشت: اينجا قرار است داستان بنويسم. داستانهاي خودم را نه؛ داستانهايي گفتهشده را بازگو كنم. از خلال فيلمها بيشتر. يا كتابها و نمايشها. كمي كه جلو برويم هم شما دستتان ميآيد ميخواهم چه كنم، هم خودم احتمالا.
در سري «انتقامجويان/ Avengers»مفهومي هست به نام واكاندا. تمدني قديمي كه امروز در نهايت فناوري و پيشرفت روزگار ميگذراند اما اين نهايت سعادت را دور از چشم جهان نگهداشته. براي جهانيان، واكاندا كشوري عقبافتاده در آفريقا تلقي ميشود كه نيازمند كمك سازمان ملل است و كشورهاي جهان اول. بلكپنتر وجه ابرقهرمان شاهزاده واكانداست كه نيروش را هم نه از ماورالطبيعه كه از همين ابزارهاي فوق پيشرفتهشان گرفته. مجموعه اتفاقاتي، شاهزاده را كه در مرگ پدر صاحب تاج و تخت واكاندا شده به اين نتيجه ميرساند كه بايد روزي درهاي سرزمينش را به روي جهان باز كند و آنها را در پيشرفتها و تمدن غنياش شريك كند و البته كه مردم سرزمينش را هم در تعامل با جهان ببيند. در فيلم آخر (جنگ بينهايت) تانوس به سياره زمين حمله ميكند. اصلاحگري كه معتقد است براي تعادل بايد نيمي از جمعيت كهكشان نه به انتخاب بلكه بهشكل تصادفي كشته شوند چراكه سعادت در برخورداري همگاني از منابع است و اين حجم زادو ولد در تمام سيارات سبب شده منابع اندك شوند و فقر و بدبختي از همينها سرچشمه ميگيرد. واكاندا آخرين سنگر مقاومت زمين مقابل تانوس است. سپري مدافع دارد كه كسي را ياراي گذر از آن نيست و تكنولوژي باقيماندن. جايي بلكپنتر بايد تصميم بگيرد كه براي كمك به جهان ديوار را بردارد و به مبارزه برخيزند يا كنار بايستد و نظاره كند. تصميم مبارزه كه گرفته ميشود همه ميدانند اين ميتواند پايان واكاندا باشد. مبارزي كه همواره كنار شاهزاده بوده به او ميگويد روزي كه گفتي ميخواهي درهاي واكاندا را به روي جهان باز كني انتظار چيزهاي ديگري را داشتم؛ و در توضيح ميگويد مثلن شعبههاي استارباكس!
داستان ما كه اين سمت دنيا ايستادهايم، با جهانيشدن، چيزي شبيه اين است. سهشنبهشب در مجمع عمومي سازمان ملل، وقتي ترامپ از موفقيتهاي دولتش براي مردمش گفت و خنده نمايندگان ديگر كشورها بلند شد و وقت سخنان حسن روحاني كه نگاه ناسيوناليستي افراطي رييسجمهور امريكا را با تفكر نازيسم مقايسه كرد تا همان ابتدا برگ برنده جايي را كه در آن ايستاده و ايستادهايم خرج كند، ياد خودمان افتاده بودم. واكانداي ما و جهان اول آنها. تانوسي كه صلاح جهان را در قتل عام و رهبري خودش ميداند و تمدني قديمي كه نيازي به او ندارد، اما همچنان گفتوگو را راه بقاي جهان ميداند. داستانهاي ساده گاهي عجيب شكل جهان پيچيده امروز ما ميشوند.
پينوشت: از امروز واپسين فيلم «انتقامجويان» يعني همين «جنگ بينهايت» در تهران اكران شده است. با فاصله چندماهه از اكران جهاني. براي شروع تماشاي اين قبيل فيلمها نقطه خوبي نيست چون پيشنيازهايي لازم دارد اما بههرحال تماشايش روي پرده بزرگ و با كيفيت مناسب، خودش ميتواند يك تجربه تازه باشد.