• 1404 پنج‌شنبه 19 تير
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
fhk; whnvhj ایرانول بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 4242 -
  • 1397 چهارشنبه 7 آذر

در ستايش «شك»

سيد حسن اسلامي اردكاني

فيلم «شك» (Doubt) به كارگرداني جان پاتريك شنلي، گذر از مرزهاي اخلاق براي كشف حقيقت را، حتي به بهاي دروغگويي و بدنام كردن ديگران، روايت مي‌كند. خواهر الوسيوس به هر قيمتي مي‌خواهد پدر فيلين، كشيش خوشنام و معتبر را رسوا و حقيقت روابطش را برملا كند.

در اين تعقيب مجرمانه، خواهر الوسيوس (با بازي درخشان مريل استريپ) به گفته خودش يك گام از خدا دور مي‌شود تا حقيقت را دريابد، با اين حال خشنود است. فيلم «شك» شعري مصور در فضيلت شك و بهاي سنگين تلاش در جهت نابودي مطلق آن است. او مي‌خواهد به هر قيمتي از حقيقت مناسبات پدر فيلين (با بازي فيليپ سيمور هافمن فقيد) و پسرك سياهپوستي كه در محراب كليسا كار مي‌كند سر دربياورد و به توضيحات پدر فيلين نيز بسنده نمي‌كند. وي در مجموع هيچ شاهدي به سود خودش ندارد و حتي تا پايان موفق نمي‌شود كسي را قانع كند. با اين حال قاطعانه مي‌گويد «من يقين خود را دارم» و همين يقين عامل تباهي درون او مي‌شود.

داستان فيلم ساده و پرديالوگ است. فضا نيز تيره، شخصيت‌ها محدود و حوادث تقريبا ناچيز است. با اين همه، اين فيلم، كه در آن هيچ خبري از خشونت فيزيكي و عريان‌نمايي نيست، عميقا بيننده را درگير شك و يقين مي‌كند و او را به تأمل در اين باب
وا مي‌دارد كه حق با كيست و تا كجا حق داريم بر شك خود پافشاري كنيم و به زندگي ديگران سرك بكشيم.

خواهر الوسيوس در وصف خودش مي‌گويد كه شغلش ايجاب مي‌كند از روباه باهوش‌تر باشد. اما همين خصلت و بدبيني عميق او است كه در نهايت كار دستش مي‌دهد و از خدا دورش مي‌كند، بي آنكه ته و توي قضيه را درآورد و بفهمد سرانجام پدر فلين خطايي مرتكب شده يا خير و اين ترديد است كه او را عاجز ساخته است. در ديالوگ پاياني فيلم خواهر الوسيوس را مي‌بينيم كه درمانده در سرماي زمستاني بر نيمكتي نشسته است و ناكامي خود را براي خواهر جيمز (ايمي آدامز) روايت مي‌كند. پدر فيلين به جاي ديگري رفته و مقام بهتري به دست آورده است، اما او هنوز نمي‌داند كه آيا وي واقعا گناهكار بود يا نه! گريه دردناك وي درماندگي او را آشكارتر مي‌كند: «من هنوز شك دارم». پيام اين فيلم آن است كه براي رسيدن به حقيقت نمي‌توان همه مرزها را ناديده گرفت. گاهي با شك زيستن بهتر از تلاش ناسالم براي پي بردن به حقيقت است.

ما همواره در پي يقين هستيم و با «شك» و ترديد چون رذيلتي ناخوشايند برخورد مي‌كنيم. از شك بيزاريم و مي‌كوشيم با سايه‌هاي شك بجنگيم. اين تمايل طبيعي شايد اشكالي نداشته باشد. زيستن در فضاي مه‌آلود شك جذابيت ندارد. گذر از پل چوبي لرزان شك و پاي نهادن بر صخره استوار يقين، مطلوب ما است. اما گاه اين تلاش افزون بر ناكامي و دلسردي، درماندگي اخلاقي هم در پي دارد. گاه چنان دست‌يابي به يقين را جدي مي‌گيريم كه حاضريم هنجارهاي اخلاقي را ناديده بگيريم، آنها را زير پا بگذاريم و حتي ايمان خود را قرباني كنيم.اين تمايل طبيعي است، اما درست نيست و بايد مهارش كرد. گاه اين تمايل به رهايي از شك و كسب يقين ما را به سرك كشيدن در زندگي خصوصي ديگران و تجسس وادار مي‌كند و گاه ما را به يقين‌هاي دروغين و ساختگي مي‌كشاند. بايد در برابر اين وسوسه ايستاد، از تجسس خودداري كرد و اصل رفتار ديگران را بر اساس صحت و درستي استوار كرد.

درباره تجسس، دستور قرآن كريم به روشني تكليف ما را مشخص مي‌كند: «يا أيها الّذِين آمنُوا اجْتنِبُوا كثِيرًا مِّن الظّنِّ إِنّ بعْض الظّنِّ إِثْمٌ ولا تجسّسُوا... (سوره حجرات، آيه 12) اي كساني كه ايمان آورده‌ايد، از بسياري گمان‌ها بپرهيزيد كه برخي از گمان‌ها گناه هستند و تجسس نكنيد.لازمه زيست اخلاقي و مواجهه سالم با ديگران، پرهيز از كنجكاوي در امور شخصي و خصوصي ديگران و احترام نهادن به دايره حريم خصوصي است؛ با اين همه، سرشت انساني ما اقتضا مي‌كند تا همواره در حال تفسير و فهم رفتار ديگران باشيم و مي‌خواهيم اين تفسير درست باشد. در نتيجه يا دست به تجسس مي‌زنيم، تا خلأ اطلاعاتي خود را پر كنيم، يا با همان اطلاعات ناقص خويش بدبينانه رفتار ديگران را تفسير مي‌كنيم و متناسب با داده‌هاي ناقصي كه داريم و رويكردمان در تفسير پيرامون خود، تفسيري از رفتار اين و آن به دست بدهيم. اينجاست كه همواره به ما توصيه شده است تا زماني كه دليلي عليه آن نداريم، رفتار ديگران را حمل بر صحت كنيم و دست به تفسير به احسن آن بزنيم (براي توضيح بيشتر اين نكته نك: اصل حمل بر صحت: اعتبار و كاربست، سيد حسن اسلامي، علوم حديث، شماره 61، پاييز 1390) اين حكم اخلاقي اختصاص به سنت ديني اسلامي ندارد، در سنت‌هاي ديني و اخلاقي ديگر از جمله مسيحيت نيز شاهد آن هستيم. براي مثال، توماس آ. كمپيس، عارف بزرگ آلماني قرن پانزدهم، اين گونه توصيه مي‌كند: «چه ربطي به تو دارد كه چه كسي خوب است يا بد يا فلاني چه مي‌كند يا چه مي‌گويد؟ از تو درباره ديگران سوال نخواهند كرد بلكه از تو حساب كافي و وافي زندگي‌ات را قطعا خواهند پرسيد.» سخن كوتاه، با شك زيستن گاه اخلاقي‌تر و بهداشتي‌تر است تا كوشش ناكام براي رسيدن به برخي يقين‌ها.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون