بازنگري به پروژه محمود افشار
جواد ميري
مطلبي در باب محمود افشار و نگاهش به زبان تركي در ايران در روزنامه اعتماد نوشته بودم كه برخي از مخاطبان را مكدر نموده بود. علت را جويا شدم و فهميدم چون در مطلبم اشاره به ايرج افشار كردم و چنين به نظر ميآيد كه مخاطباني كه به دفتر روزنامه اعتماد زنگ زده بودند باور نداشتند كه ايرج افشار در باب موضوع زبان تركي و امحاء آن كتابي تدوين كرده باشد. اما واقعيت امر اين است كه بنياد موقوفات افشار كتابي با عنوان «زبان فارسي در آذربايجان: از نوشتههاي دانشمندان و زبانشناسان» در دو جلد در سال ۱۳۶۸ در قطع وزيري به چاپ رسانده بود كه توسط ايرج افشار گردآوري شده است و مقالهاي نيز از پدر ايشان (محمود افشار) از صفحه ۲۷۵ الي ۲۹۱ وجود دارد و عنوان آن «يگانگي ايرانيان و زبان فارسي» است كه در اصل در مجله آينده به سال ۱۳۳۸ به چاپ رسيده بود و ايرج افشار اين مقاله را در كتاب مذكور در سال ۱۳۶۸ دوباره به چاپ ميرساند و مفاد اين مقاله مانيفستي است براي امحاء زبان و فرهنگ تركي در ايران و ايرج افشار يقينا محتويات اين مقاله را نه تنها تاييد كرده است بل آن را به عنوان بخشي «از نوشتههاي دانشمندان و زبانشناسان» معاصر جهان به خورد افكار عمومي ايران داده است. اگر غير از اين بود بايد به عنوان يك محقق نقدهاي خود را بر اين مقاله محمود افشار مينگاشت تا خواننده بداند كه او از اين نوع رويكردهاي سركوبگرايانه مبرا بوده است. من چون قرينهاي در متن نيافتم به اين نتيجه رسيدم كه نگاه ضد تكثرگراي محمود افشار در روح ايرج افشار هم حلول كرده است. اگر اهل تحقيق متني يا متوني يافتند كه خلاف ديدگاه من است، حتما انتشار دهند كه من ديدگاه خويش را اصلاح كنم. زيرا در كتابي كه به زودي توسط انتشارات نقد فرهنگ با عنوان «ايده وحدت ملي: نقد نگاههاي ناسيوناليستهاي باستانگرا» به چاپ خواهد رسيد به تفصيل محمود افشار و ضديت او با زبانهاي تركي و عربي در ايران را به بوته نقد كشيدهام.