اين خانه قشنگ است ولي خانه من نيست
مرگ يكي از اهالي توييتر در غربت و دست به دست شدن توييتي از او كه درخواست داشت بعد از مرگ جنازهاش به ايران برسد، يكي از تلخترين روزهاي توييتر فارسي را رقم زد. اينطور شد كه روز چهارشنبه هشتگ «فقط منو ببريد ايران» در توييتر داغ شد و ايرانيهاي مهاجر در سرتاسر جهان، از غربت نوشتند. آنچه ميخوانيد منتخبي از اين نوشتههاست:
«براي شما فقط يه هشتگ سادهست... براي خيلي از ما آخرين آرزومونه»، «هيچكداممان هيچوقت فكر نميكرديم روزي ممكن است توييتي بنويسيم و زيرش اين هشتگ لعنتي را اضافه كنيم»، «هميشه ميگن اوني كه گريه ميكنه يه درد داره، اوني كه ميخنده هزار درد»، «اگر بهم بگن اين اواخر غمگينترين و كوتاهترين داستاني كه شنيدي چي بود همينه»، «اي كاش اي كاش آدمي وطنش را مثل بنفشهها در جعبههاي خاك يك روز ميتوانست همراه خويشتن ببرد هر كجا كه خواست ...»، «به نظرم تموم ايرانياي مهاجر بغض كردن»، «من نميدانستم معني «هرگز» را تو چرا بازنگشتي ديگر؟»، «غم انگيزترين هشتگ توييتر فارسي»، «چيه اين وطن كه آدما مرده و زنده هميشه دلتنگ و در حال مراجعه بهشن؟!»، «سوز عميقي در فقط منو ببريد ايران نهفته است. حتي براي مايي كه مجبور به مهاجرت نشدهايم نيز سخت غمانگيز و گزنده است»، «مگه داريم اين همه دلتنگي و غم و بي پناهي تو يه جمله ؟!»، «هواي كوي تو از سر نميرود آري غريب را دل سرگشته با وطن باشد»، «داستان چهار كلمهاي غمگين»، «شمايي كه خارج از ايران نيستين قاعدتن نبايد بدونين يعني چي وقتي يكي بگه فقط منو ببريد ايران»، «هرچقدر هم عادت كني، هرچقدر هم خونهات بشه، هر چقدر هم دوستت داشته باشن، هر چقدر هم اهل اونجا بشي. غربت غربت است»، « آه اي خموش پاك، اي چهره عبوس زمستاني، اي شير خشمگين، آيا من از دريچه اين غربت شگفت، بار دگر برآمدن آفتاب را ازگرده فراخ تو خواهم ديد؟ آيا باز تو را توانم ديد؟» «وطن، عشق تصادفي ماست. اما هر چه هست عشق ما در اين دنياي تصادفي است. وطن ربطي به دولت - تابعيت قراردادي كه حداكثر دو سه قرن عمر دارد، ندارد. هر انساني ارتباطي قطع ناشدني با وطنش دارد؛ هرچند فرسنگها از آن دور باشد»، «اين احتمالا آخرين آرزوي همه كساني است كه دستشان از خاك وطن كوتاه است... زنده ما شايد ديگه هيچوقت سرزمين مادري را نبيند... كاش به اين آخرين آرزو برسيم...»، «به هيچ دوستي كه بيرون از ايرانه نگيم شما كه خارج از كشور حال ميكني ... چون هر ثانيه زندگيشون ميتونه مثل غم پشت اين هشتگ باشه»، «كباب شديم...»، «بيشترين مدتي كه خارج از ايران بودم حدود هشت ماه بود، همهش سعي ميكردم به بهانهاي حتي شده دو روز برگردم»، «از 2011 اينجام دردناكترين هشتگي كه ديدم همين فقط منو ببريد ايران بوده يه جوريه انگار يه خنجر برميداره از داخل شروع ميكنه به دريدن روحت»، «به هر فصلي غمي، هر صفحهاي انبوهِ اندوهي، وطن جان! خستهام، پايانِ خوبِ داستانت كو؟»، «اومدم تايملاين، هشتگ رو ديدم، طاقت نياوردم. هزار بغض و هزار هزار اندوهِ بيانتها تو همين يه جمله هست»، «اگر من در وطن باشم وگر بيرون ز تن باشم ز تاب شمس تبريزي سهيل اندر يمن باشم» «همه اونايي كه اونورن همين حسرت تو دلشونه»، «مفهوم اين چهار كلمه دلبستگي عاشقا به سرزمين پاكان است و بس....»، «اين خانه قشنگ است ولي خانه من نيست»، «غمگينترين هشتگ عالم خلقت...».