• 1404 سه‌شنبه 27 خرداد
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
fhk; whnvhj ایرانول بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 4243 -
  • 1397 جمعه 9 آذر

جشن تولد

سروس صحت

سرم را به شيشه عقب تاكسي تكيه داده بودم و از پنجره به صورت سرنشينان ماشين‌هايي كه مثل ما توي ترافيك عصر گير كرده بودند، نگاه مي‌كردم. موبايل مرد مسني كه كنارم نشسته بود، زنگ زد. مرد مسن گوشي را برداشت:«الو... جانم؟... قربونت برم، ممنون... تولد چيه؟...تو سن و سال من كه ديگه به كسي تولدش رو تبريك نمي‌گن... نه، مهموني كجا بود... تو تاكسي نشستم دارم ميرم خونه... پام خيلي درد مي‌كنه... نه، بابا... هيچ‌كس قرار نيست بياد... شما هم زحمت نكشيد، همين كه تلفن زدي شرمنده‌ام كردي... قربونت برم... خيلي سلام برسون... ممنونم... خداحافظ.» به مرد مسن نگاه كردم، مرد به بيرون خيره شده بود. پرسيدم:«تولدتونه؟» مرد لبخندي زد و گفت:«چه تولدي؟... تولد مال بچه‌هاست.» گفتم:«تولدتون مبارك.» مرد مسن لبخند زد. پرسيدم:«چند سالتون شد؟» مرد مسن گفت: «متولد هزار و سيصد و...» بعد ديگر چيزي نگفت. كمي منتظر ماندم. اما مرد باز هم چيزي نگفت. به صورتش نگاه كردم، به صورتش نگاه كردم، به صورتش نگاه كردم. باورم نمي‌شد...

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون