درباره «هدايت به روايت انجوي شيرازي»
كتابي جانبدارانه اما قابل تامل
سيدعبدالجواد موسوي
سه نام بزرگ آنقدر وسوسهانگيز هستند كه چشم بسته كتاب را براي خواندن انتخاب كني. صادق هدايت، انجوي شيرازي و وليالله دروديان هركدام آن قدر كار درست و حسابي براي فرهنگ اين سرزمين انجام دادهاند كه ميتواني به احترام آنها بايد و از عمق جان درودي بيكران نثارشان كني. در اين ميان البته هنوز بر سر صادق هدايت در اين سرزمين بحث و جدل وجود دارد. مواضع شاذ هدايت درباره بخشي از فرهنگ اين سرزمين و همچنين فرجام بحثبرانگيز او باعث شده همگان بر سر بزرگي او متفقالقول نباشند يا بر سر آرا و نظريات او چند و چون كنند. كتاب هدايت به روايت انجوي شيرازي ماحصل يكي از نزاعهاي ديرين بر سر خاستگاه هدايت است. انجوي شيرازي كه يكي از دوستان گرمابه و گلستان هدايت بود و صراحتا خود را مريد هدايت ميناميد در نزاعي قلمي با يكي از برادران هدايت به توضيح شرايط هدايت و زندگي او پرداخت. اين نزاعهاي قلمي در دهه پنجاه در مجله فردوسي به چاپ رسيد. وليالله دروديان ضمن گردآوري آن نوشتهها مقدمهاي خواندني بر آنها افزوده و تحت عنوان هدايت به روايت انجوي منتشرشان كرده. شايد مهمترين و قابل توجهترين ويژگي اين كتاب نثر شيرين و خواندني انجوي شيرازي است. نثري كه باعث ميشود حتي تكرار مكررات چندان باعث آزار و اذيت شما نشود و تا به آخر يادداشتهاي هفتگي شاگرد وفادار هدايت را پي بگيريد. همانطور كه گفتم انجوي از مريدان هدايت است و بارها و بارها در طول يادداشتهايش به اين موضوع اشاره ميكند. در واقع ما با يك اثر بيطرف روبهرو نيستيم. از چشمانداز انجوي شيرازي، هدايت نه تنها بيعيب و نقص نيست بلكه انسان كامل است. مرشدي است كه سخن بيحكمت نميگويد و هرچه بر زبان ميآورد وحي منزل است. البته اگر از اين تعريف و تمجيدها درگذريد حرف حساب كم گيرتان نميآيد. به هرحال روايت دست اول از زندگي هدايت متاعي است كه نبايد به راحتي از كنارش گذشت. اين درست كه در تمامي اين روايتها جناب راوي دخل و تصرف ميكند و به گونهاي داستان را پيش ميبرد كه خدشهاي بر ساحت قدس مرادش وارد نيايد اما كافي است كمي با زبان و ادبيات زندهياد انجوي آشنا شويد تا بتوانيد اصل داستان را فارغ از حواشي و زوايدش استخراج كنيد. به هرحال شما متن كسي را ميخوانيد كه در سالهاي پاياني حيات هدايت از دوستان شفيق او بوده و شاهد حوادث و وقايعي كه كمتر كسي توفيق ديدن آنها را داشته. مهمترين بخش كتاب نحوه مواجهه هدايت با خويشان و اقوامش بوده. همانطور كه ميدانيد هدايت از خانوادهاي سرشناس برآمده بود. همه نزديكان او در دستگاههاي حكومتي كارهاي بودند. انجوي شيرازي همه نزديكان هدايت را به دقت معرفي ميكند. نزديكاني كه به قول انجوي هدايت از آنها بيزار بود و جز يكي دو تن از آنها را داخل آدم حساب نميكرد. و باز مشهور است كه هدايت هيچگاه به پيشينه اشرافي خود فخر نفروخت و از قضا نه تنها فخر نفروخت كه از خاستگاه خود بهشدت بيزار بود و اين بيزاري را همه جا با افتخار جار ميزد. انجوي نحوه اين بيزاري و چرايي آن را به خوبي شرح داده و به ما نشان ميدهد چگونه از دل يك خاندان اشرافي يك نويسنده عاصي و دردمند سر برميآورد و مهمتر از آن چگونه لحظه به لحظه به آن فرجام تلخ و هولناك نزديك ميشود. انجوي دوستان دور و نزديك هدايت را نيز به خوبي معرفي ميكند تا مارا با اين چهره مهم و رازآميز ادبيات معاصر ايران آشنا كند. كتاب هدايت به روايت انجوي شيرازي اگرچه اثري جانبدارانه محسوب ميشود اما براي آنكه ميخواهد هدايت را بشناسد حرفهاي زيادي براي گفتن دارد.