بحران سياسي ونزوئلا
نعمت احمدي
يكي از ويژگيهاي قانون اساسي اصلاح شده در ونزوئلا اين است كه مجلس شوراي ملي آن كشور برابر اصل 233 ميتواند با راي خود در صورتي كه رييسجمهور تخلفي كرده باشد او را بركنار كند، وقتي راي مجلس بر بركناري رييسجمهور باشد و رييسجمهور بركنار شود، رييس مجلس به صورت موقت رياست قوه مجريه را برعهده ميگيرد. علاوه بر صراحت اصل 233 قانون اساسي در اصل 333 هم آمده است: اگر قانون اساسي كشور زير پا گذاشته شود همه شهروندان موظفند براي برقراري دوباره قانون اساسي كوشش كنند. خوانگوآيدا كه در انتخابات اخير مجلس ونزوئلا توسط نمايندگان به رياست مجلس شوراي ملي انتخاب شده بود و اين انتخاب مورد قبول آقاي مادورو رييسجمهور اين كشور نبود و آقاي مادورو متوسل به ديوانعالي اين كشور شد. ديوانعالي كشور ونزوئلا مجلس شوراي ملي را ملغي كرد و اختيارات مجلس شورا به نهاد جديدي به نام- مجلس موسسان- واگذار شد كه بايد نمايندگان آن با راي مردم انتخاب شوند. مجلس شوراي ملي راي ديوانعالي كشور را غيرقانوني اعلام كرد و با استناد به اينكه قضات ديوانعالي كشور با اعمال نفوذ آقاي مادورو و از بين طرفداران رييسجمهور انتخاب شدهاند و مخالفان دولت در انتخابات تعيين اعضاي مجلس موسسان شركت نكردند، اين انتخابات را غيرقانوني اعلام كردند. رييسجمهور مادورو در سال 2018 انتخابات رياستجمهوري را هم برگزار كرد و با وجود تحريم انتخابات توسط مخالفان و عدم شركت آنها در انتخابات رياستجمهوري، آقاي مادورو خود را پيروز انتخابات معرفي كرد و در ماه گذشته سوگند رياستجمهوري خورد. بنبست سياسي به وجود آمده يعني انحلال مجلس شوراي ملي توسط ديوانعالي كشور و تشكيل مجلس موسسان، كشور را در وضعيت خاصي قرار داد. نمايندگان مجلس شوراي ملي كه حكم انحلال خود را از ديوانعالي كشور داشتند، به اين حكم تمكين نكردند و آقاي خوانگوآيداي 35 ساله را به رياست خود برگزيدند و چندين جلسه هم در پارلمان پيرامون اوضاع كشور به بحث پرداختند. خروجي اين جلسات اين بود كه قانون اساسي توسط مادورو زير پا گذاشته شده و انتخابات رياستجمهوري غيرقانوني و باطل است و مادورو رييسجمهور نيست. از طرفي اصل 233 قانون اساسي اين اختيار را به مجلس شوراي ملي ونزوئلا تفويض كرده است كه قوه مجريه را ملغي كند و به صورت موقت رييس مجلس شوراي ملي عهدهدار رياستجمهوري بشود و مقدمات انتخابات جديد را فراهم آورد. مخالفان رييسجمهور مادورو به روش جديدي وارد عمل شدند و جلسه مجلس شوراي ملي را در خيابان و بين طرفداران ميليوني خود برگزار كردند و غاصب بودن مادورو عزل او را اعلام كردند و با تكيه بر اصل 233 قانون اساسي رياستجمهوري موقت را به رييس مجلس واگذار كردند، روشي كه افكار عمومي جهانيان را به سوي خود جلب كرد. تكنولوژي جديد و استفاده از فضاي مجازي به كمك رييس مجلس شوراي ملي ونزوئلا آمد و همه جهانيان چهره مردي جوان را ديدند كه در حضور ميليوني هواداران خود دستش را بالا برد و متن سوگند قانون اساسي را و تعهد به اينكه به صورت موقت رييسجمهور است و بايد مقدمات برگزاري انتخابات رياستجمهوري را ظرف مدت قانوني اعمال كند قرائت كرد. همين عمل باعث شد كه تعداد زيادي از كشورهاي جهان عمل رييس مجلس را قانوني بدانند و دولت او را به رسميت بشناسند. مادورو هم كه خود را رييسجمهور قانوني ميداند، هواداران خود را به كاخ رياستجمهوري فراخواند و از بالكن كاخ رياستجمهوري با آنان صحبت كرد و با نطقي احساسي عملا فضاي دو قطبي در كشور به وجود آورد و دخالت دولتهاي خارجي خصوصا امريكا را يادآور شد و درست به روش رييس مجلس، خواستههاي خود را به صورت علني و از همان فضاي مجازي ايجاد شده توسط دوربينهاي تلويزيوني بيان كرد و رابطه كشورش را با امريكا قطع كرد و به اعضاي سفارت امريكا 72 ساعت فرصت داد كه...
خاك اين كشور را ترك كنند و مجددا با تكيه بر راي ديوانعالي كشور كه مجلس شوراي ملي را منحل كرده بود، اعلام كرد كه مجلس وجود قانوني ندارد تا رييس آن بتواند قوه مجريه را منحل و خود را رييس دولت موقت اعلام كند. آنچه را در ونزوئلا در جريان است بايد تقابل دولت امريكا و دولت روسيه بدانيم. از زماني كه نيروهاي چپ به رهبري هوگوچاوز در ونزوئلا به قدرت رسيد، اين كشور ثروتمند و نفتخيز امريكاي جنوبي به جمع دولتهايي پيوست كه مخالف با سياستهاي امريكايي و موافق با سياست دولت روسيه است. برنامههاي هوگوچاوز در ونزوئلا نتيجه مطلوبي نداشت و اين كشور ثروتمند را به كشوري فقير تبديل كرد. برنامه اقتصادي هوگوچاوز تقسيم زمين و پول نفت بين مردم بود. اصلاحات ارضي هوگوچاوز عملا توليد محصولات كشاورزي را در كشور به بنبست كشاند و حمايت از واردات باعث توقف توليد در بخش كشاورزي شد تا جايي كه امروزه عمده احتياجات غذايي مردم ونزوئلا كلا از طريق واردات تامين ميشود و دولت هم روش تقسيم پول بين مردم را بهترين روش اداره كشور دانسته است. پرداخت يارانه نقدي به مردم خزانه ونزوئلا را خالي و تقسيم اراضي بين كشاورزان توليد را متوقف كرد. مردمي كه عادت به دريافت يارانه نقدي بكنند، خود را محتاج توليد و فعاليت نميدانند. با كمبود نقدينگي، سرمايهگذاري در صنعت نفت عملا متوقف شد و چاههاي نفت كه نياز به بازسازي داشتند، رها شدند. ملي كردن شركتهايي كه در بخش نفت ونزوئلا فعال بودند، ضربه ديگري بود كه توليد نفت را كاهش داد تا جايي كه امروزه نفت ونزوئلا جايگاهي در بازار نفت مانند سابق ندارد و عمده خريدار آن شركتهاي امريكايي هستند كه در پرداخت پول نفت هم حسابسازي ميكنند. ونزوئلا دچار ابرتورم است، تورمي كه مشابه آن در ديگر كشورها سابقه ندارد. كشورهاي عمده قاره امريكا اعم از امريكايشمالي و مركزي و جنوبي، دولت خوانگوآيدا را دولت قانوني ميدانند و دولت مادورو را به رسميت نميشناسند. مادورو كه دستور اخراج اعضاي سفارت امريكا را صادر كرده، اين دستور اجرا نشده و دولت امريكا اعلام كرده كه به دستور رييسجمهور معزول آقاي مادورو عمل نخواهد كرد، در مقابل دولت روسيه و چندين كشور ديگر از جمله تركيه و ايران و سوريه و كوبا عمل رييس مجلس شوراي ملي را غيرقانوني ميدانند. هماكنون دو دولت در ونزوئلا خود را دولت قانوني ميدانند؛ آقاي مادورو كه با تكيه بر انتخابات سال 2018 خود را رييسجمهور ميداند و اخيرا سوگند خورده است و آقاي خوانگوآيدا كه با تكيه بر اصل 233 قانون اساسي خود را رييسجمهور موقت ميداند و جلوي دوربين و بين هواداران خود سوگند خورده و بايد مقدمات انتخابات رياستجمهوري را برگزار كند. ارتش ونزوئلا كه سران آن از بين هواداران آقاي مادورو تعيين شدهاند به گونهاي هوشيارانه تاكنون عمل كرده است، هرچند خود را وفادار رييسجمهور مادورو ميدانند اما به تقابل با مخالفان خصوصا آقاي خوانگوآيدا برنخاسته. اوضاع سياسي ونزوئلا پيچيده است. عدهاي وضع موجود را مشابه 28 مرداد 32 ايران ميدانند كه امريكا با دخالت در امور داخلي ايران كودتاي 28 مرداد را به وجود آورد. عدهاي بر اين باورند، شكست سوسياليسم چاوزي در ونزوئلا و پرداخت يارانه نقدي به مردم باعث ويراني كشور شده است. پولهايي كه بايد صرف سازندگي و ايجاد زيرساختهاي كشور ميشد كه روزگاري ثروتمندترين كشور امريكايجنوبي بود، هماكنون به طناب داري تبديل شده است كه بر گردن برنامه سوسياليستي چاوز فشار آورده است. ترامپ مهاجران ونزوئلايي را مهمترين دغدغه دولت خود ميداند كه براي جلوگيري از موج مهاجران قصد احداث ديوار بين مرز امريكا و مكزيك را دارد و عملا ديديم با تحريكاتي كه مدتي قبل صورت گرفت، خط سير مهاجران روزبهروز انبوه و انبوهتر شد. هرچند در همان زمان تحليلگران منطقهاي بر اين باور بودند كه پشت تشكيل موج مهاجران دستهاي پنهان است كه قصد دارند، اوضاع منطقه را آشفته نشان دهند تا هم ديوار حائل توسط ترامپ ساخته شود و هم زمينه دخالت در ونزوئلا كه عمده مهاجران از اين كشورند، فراهم آيد. آيا حركتي از نوع بهار عربي در كشورهاي امريكايي كه مخالف دخالت امريكا در امور خود است، در شرف وقوع است؟ جامعه ونزوئلا عملا با شكاف عميقي روبهروست و هواداران مادورو هنوز به برنامههاي سوسياليستي از نوع چاوزي آن باور دارند، اما اين برنامه با نبود نقدينگي و ابرتورمي كه اقتصاد ونزوئلا را زمينگير كرده است و مردم با قفسههاي خالي از مواد غذايي فروشگاهها روبهرو هستند آيا ميتواند با وعدههاي فريبندهاي كه رقباي سياسي مادورو با تكيه بر حمايت امريكا و ديگر كشورهاي غربي هواداران خوان گوآيدا را همچنان در خيابانها نگه دارند؟ بايد منتظر ماند.