• 1404 دوشنبه 26 خرداد
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
fhk; whnvhj ایرانول بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 4384 -
  • 1398 يکشنبه 19 خرداد

دفاع از «ما»

سيد علي ميرفتاح

تأملي در باب نسبت ما با دولت

گاهي كه دولت سوتي مي‌دهد، يا مسوولان عاليرتبه دولتي حرف غيرمنطقي مي‌زنند و تصميم غيركارشناسي مي‌گيرند، طرفداران رييسي و جليلي، كتبي و شفاهي «ما» را مخاطب قرار مي‌دهند كه «اين همان دولتي است كه شما براي روي كار آمدنش يقه جر داديد و از جان مايه گذاشتيد.» اگر نقدهاي كيهان و وطن و جوان و رسالت و از اين قبيل را به دولت تدبير و اميد بخوانيد، مي‌بينيد كه در خلال نقد، ما را هم مي‌نوازند و آشكارا شريك جرم‌مان معرفي مي‌كنند. منظورم از ما، روزنامه اعتماد يا شرق يا ديگر اصلاح‌طلباني كه در سال‌هاي 92 و 96 براي پيروزي روحاني تلاش كردند، نيست. اينها هم هستند اما دايره اين «ما» بسي بزرگ‌تر از آن است كه تنها عده‌اي روزنامه‌نگار و اصلاح‌طلب و خانه پُرش و سلبريتي‌ها را شامل شود.

اگر پرونده انتخابات دوازدهمين دوره رياست‌جمهوري را مجددا نگاهي بيندازيد، مي‌بينيد كه حتي گروهي از اصولگرايان سنتي هم جزو طرفداران روحاني بودند و علاوه بر آنها بعضي از انقلابيون نيز دلشان مي‌خواست تدبير و اميد راي بياورد. در دايره «ما» گروه كثيري از مخالفان رييسي و جليلي هم حضور داشتند بلكه نقش تعيين‌كننده داشتند. اينها نه اصلاح‌طلب بودند و نه دلشان با روحاني و اعوان و انصار روحاني بود بلكه بنا به دلايلي صلاح نمي‌دانستند، سكان اجرايي كشور در آن مقطع حساس دست غيرروحاني بيفتد. لذا آنقدري كه منتقدان دلشان از دست اين گروه آخر خون است از ما غمي به دل ندارند. اگر هم دارند همان غم سنتي است كه راست از چپ دارد و چپ از راست. آنها از تاجزاده و خاتمي توقعي غير از حمايت از روحاني نداشتند. اگر هم الان چيزي مي‌گويند يا با مناسبت و بي‌مناسبت متلكي مي‌اندازند صرفا به اين دليل است كه فكر مي‌كنند خوب جايي حريف را گير انداخته‌اند. يعني آنجايي كه روحاني از نظرسنجي روزانه‌اش حرف مي‌زند يا مقاومت را روز فطر به مردم عيدي مي‌دهد، بهانه‌اي به دست منتقدان مي‌افتد كه حاميان دولت را بنوازند و بخشي از اين ندانم‌كاري‌هاي دولت را به گردن اصلاح‌طلبان بيندازند. طرف مقابل هم البته خودش را از تنگ و تا نمي‌اندازد و مگر گروه قليلي از سلبريتي‌ها و عوام‌الناس، كسي از راي 96 ابراز پشيماني نمي‌كند. هر كس اندكي تجربه كار سياسي داشته باشد، مي‌داند كه پشيماني سودي ندارد، اعتبار سياستمدار را نيز مخدوش مي‌كند. لذا اغلب افراد موثر كه در دايره «ما» حضور داشته‌اند نه تنها از راي خود پشيمان نيستند بلكه مي‌گويند هزار بار ديگر هم كه به عقب برگردند با توجه به امكانات و مقدورات و شرايط داخلي و خارجي به روحاني راي مي‌دهند و براي بالا نيامدن رقباي روحاني تلاش مي‌كنند. شايد اين موضع‌گيري را به حساب تبليغات بگذاريد و بگوييد مگر مي‌شود كسي اين همه گاف و سوتي را بشنود يا خطاهاي كوچك و بزرگ اداري را ببيند و كماكان از انتخابش دفاع كند؟ راست و حسيني بخواهيم درباره وضع موجود صحبت كنيم بايد اعتراف كنيم كه دولت آنقدري كه از او توقع مي‌رفت، ظاهر نشد. نه تنها از سطح توقع عام و خاص پايين‌تر است بلكه گاهي خطاهايي مرتكب مي‌شود كه از او بعيد است؛ خطاهايي كه از جنس خطاهاي دولت احمدي‌نژاد است. بله. واضح است كه ما از رييس دولت انتظار نداريم كه نينديشيده به سوال خبرنگاران جواب دهد؛ ما از روحاني انتظار نداريم كه نگاه كردن از داخل اتومبيل را «نظرسنجي» بنامد؛ ما از اركان دولت انتظار اين همه ناهماهنگي را نداريم. گاهي معاون اول مي‌رود راست، وزير مي‌رود چپ، رييس دفتر هم نه چپ و نه راست، جايي مي‌رود كه بايد صد عاقل و فرزانه بنشينند و رمزگشايي‌اش كنند. خود رييس‌جمهور تعريف كرد كه در جريان سيل، ملت دستش را مي‌گرفتند و همان في‌المجلس از او دستور مساعد مي‌خواستند و مي‌گفتند تو بروي معلوم نيست كسي جواب ما را بدهد. حرف سيل‌زده‌ها بي‌ربط نبود. دولت نه تنها چابك و گربز نيست بلكه در بعضي جاها بي‌حال و حوصله و خموده است و گاهي يك دستور اقدام ساده چندين ماه طول مي‌كشد تا به سرمنزل مقصود برسد، شايد هم نرسد. اضافه مي‌كنم به اين كرختي، ناهماهنگي اعضا و اركان دولت را. نمي‌گويم وزرا توي كاسه هم مي‌گذارند- شايد هم بگذارند- اما در خلال استعفاها متوجه شديم كه عمرو و زيد با هم خوب نيستند، پايش بيفتد از ضايع كردن همديگر ابايي ندارند. در جريان استعفاي آخوندي فهميديم دولت نه تنها دكترين اقتصادي ندارد بلكه علي‌العجاله روز را به شبش مي‌دوزد تا فردا خدا به داد برسد. بخواهم از اين موارد بنويسم بيش از اينها مي‌توانم بنويسم. يك قلم توييت‌ نزديكان رييس‌جمهور را بخوانيد مي‌بينيد برنامه كه سهل است در تاريكي تيري مي‌پرانند بلكه اصابت كند كه غالبا هم نمي‌كند. گاهي به جاهايي اصابت مي‌كند كه توييت كننده مجبور به عذرخواهي يا پاك كردن نقطه‌نظرش مي‌شود. همين پاك كردن توييت چيزي نيست كه ما از دولتي‌ها انتظار را داشته باشيم... آيا با اين حساب در برابر انتقادات كيهان و دوستان كيهان بايد سرافكنده شويم و از كار و تصميمان عذر بخواهيم و به جرگه رقباي دولت دربياييم؟

دولت درست است كه عيب و ايراد زياد دارد اما انصاف اين است كه كار خوب هم كم ندارد. عيب مي‌جمله بگفتي هنرش نيز بگو. بعضي‌جاها دولت كارهايي كرده كه شايسته تقدير و ستايش است. در همين قضيه سيل به نظرم تا اينجاي كار بايد به دولت جايزه بدهيم و برايش دست بزنيم. از عيب‌هاي بزرگ دولت يكي همين ناتواني‌اش در كار و بار رسانه است. بلد نيست يا نمي‌داند چطور از ظرفيت‌هاي رسانه استفاده كند و خدماتش را به اطلاع عموم برساند. يادتان باشد در همين بي‌بي‌سي و من‌وتو و فلان و بيسار، زمان سيل مي‌گفتند هنوز سر بزرگ زير لحاف است و عن‌قريب مريضي و عفونت و ادبار مي‌آيد و گريبان ملت را مي‌گيرد. الان 3 ما گذشته و خبري نيست الحمدلله. معني اين الحمدلله اين است كه مسوولان كارهايي كرده‌اند و تمهيداتي چيده‌اند كه جزاهم‌الله خيرا. در بحث نفت و ديپلماسي و آب و برق و انرژي و حقوق شهروندي و از اين قبيل هم دولت خوب و عالمانه رفتار كرده. اينكه شما در تهران اجلاس شاه سلمان را به هم بزنيد يا ورشو را هوا كنيد يا ژاپن و سوييس را به تكاپو بيندازيد كه به نجات برجام اقدام كنند، شايسته تقدير است. انصاف اين است كه ظريف يك ‌تنه كارهاي بزرگي كرده كه يك گاف تلويزيوني يا يك سوتي تلگرامي نمي‌تواند آن را از جلوي چشم دور كند. عيب دولت اين است كه فكر مي‌كند براي معرفي خودش نياز به صدا و سيما دارد تا خبرنگاران دوربين به دست پاي كار بيايند و خدمات دولت را به استحضار امت شهيدپرور برساند. حال آنكه تلويزيون بيشتر به كار ضدتبليغ مي‌خورد تا تبليغ. دولت اگر مي‌دانست چه امكانات بي‌نظيري در دست دارد و از چه راه‌هايي مي‌تواند با مردم حرف بزند، وضعش به مراتب بهتر از اين بود كه هست. روحاني احتياج به مصاحبه تلويزيوني ندارد. كافي است با موبايل از خودش سلفي بگيرد و حرف دلش را به مردم بزند تا اين همه فاصله كه افتاده با يك چاق‌سلامتي صادقانه كوتاه شود. بگذريم؛ عرضم چيز ديگري است. مي‌خواهم بگويم چرا نبايد از راي دادن به روحاني پشيمان باشيم و كماكان از او و دولتش با اذعان به ضعف‌ها و خطاها و ناكارآمدي‌هاي واقعي و تبليغاتي‌اش دفاع كنيم.

شرايط بين‌المللي امروز شرايط عجيب و غريبي است. وجود ترامپ و‌ دار و دسته‌اش بهترين گواه است براي اينكه باور كنيم شرايط امروز خاص و حساس است. در ادبيات جمهوري اسلامي «شرايط حساس كنوني» عبارتي دم‌دستي و مستعمل است با اين حال كيست كه واقعيت دنيا را ببيند و اعتراف نكند كه حقيقتا امروز «شرايط حساس كنوني» است. به قول يكي از طنزپرداز‌ها امروز كنوني‌تر از هر دوره ديگري است. امريكايي‌ها در بحراني كردن منطقه دست تنها نيستند و همه مي‌دانند كه سعودي‌ها و اماراتي‌ها و اسراييلي‌ها هم دست‌شان با آنها در يك كاسه است. واقعيت اين است كه در مناسبات بين‌المللي چيزي به اسم وفاداري و مهرباني و حق‌طلبي وجود خاجي ندارد و معمولا در اوضاع بحراني هر كسي به فكر منافع خويش است و دنبال موقعيت مناسبي مي‌گردد تا از نمد درگيري‌ها و تحريم‌ها براي خود كلاهي دست و پا كند. يعني اگر مي‌بينيد كه در كنفرانس اسلامي عراق و قطر، پشت ايران درمي‌آيند يا روسيه و چين براي امريكا خط و نشان مي‌كشند معني‌اش اين است كه آنها نيز به فكر منافع مشروع و منطقي خود در اين داستان‌ها هستند و يكي روي ذهن و ضمير آنها كار كرده تا چنين موضع شجاعانه‌اي بگيرند. امريكا و اعوان و انصارش رسما دنبال بهانه‌اند. اتفاقا رسانه‌هاي نظام سلطه راه افتاده‌اند تا بهانه‌هايي را از اين طرف و آن طرف جمع و جور كنند كه دست امريكا خالي نباشد. امروز رسانه‌هاي وابسته به امريكا در كوره‌ دهات ايران بو مي‌كشند تا ببينند فلان خطيب جمعه چه گفته يا بهمان سخنران چه جوابي به پمپئو داده يا بيسار مقام نظامي در صفحه اينستاگرامش چه نوشته و... كار اين رسانه‌ها همين است كه روي مخ افكار عمومي كار كنند و آنقدر بهانه جلوي دست جنگ‌افروزان امريكايي و سعودي و صهيونيست بگذارند كه ماجراي تلخ عراق سابق تكرار شود. بحث من الان آن‌ طرف نيست بلكه از شما خواهش مي‌كنم با دقت و حوصله رفتار معقول و منطقي مقامات داخلي خودمان را رصد كنيد و ببينيد چطور به دور از هر نوع ماجراجويي و برخود احساسي، روز و شب تلاش مي‌كنند و يك ‌به يك مين‌هاي رسانه‌اي امريكا را خنثي مي‌كنند و افكار عمومي را- حتي افكار عمومي مردم امريكا را- به سمت ايران برمي‌گردانند. اينجا دقيقا همان جايي است كه ما بايد از روي كار بودن روحاني و ظريف و زنگنه و دوستان‌شان خوشحال باشيم و به انتخاب‌مان آفرين بگوييم. ما قبلا ماجراجويي‌هاي احمدي‌نژاد را در موقعيت نسبتا مشابه تجربه كرده‌ايم. يادمان نرفته چطور سر هيچ و پوچ پرونده ايران به شوراي امنيت مي‌رفت و كار براي ما سخت مي‌شد. بخش زيادي از توفيق روحاني همين بود كه پرونده را از دل اژدهاي فصل هشتم بيرون كشيد و شر نفت در برابر غذا را از سرمان كوتاه كرد. الان هم نه روحاني و نه ظريف در برخورد با امريكا بلكه در برخورد با دنيا و منطقه بي‌گدار به آب نمي‌زنند و هيجاني و نسنجيده چيزي نمي‌گويند كه هزينه‌اش به گردن ملت بيفتد بلكه كاملا هوشيارانه عمل مي‌كنند و راه را بر هر نوع اجماعي عليه ايران مي‌بندند. تا اينجا كه بسته‌اند و اين دستاورد كمي نيست و نبايد پيش پا افتاده‌اش تلقي كنيم. ما درباره هندوانه‌هاي دربسته حرف نمي‌زنيم. خوشبختانه در اين 40 سال همه نيروهاي سياسي امتحان‌شان را پس داده‌اند و در عرصه‌هاي داخلي و خارجي خودشان را نشان داده‌اند. اگر فرضا احمدي‌نژاد يا طرح ژنريك‌هاي احمدي‌نژاد امروز سر كار بودند، معلوم نبود بتوانيم با صرف هزينه تحريم از چنين گردنه صعبي عبور كنيم. علاوه بر هزينه تحريم احتمالا مجبور بوديم، هزينه‌هاي ديگري را هم بپردازيم كمااينكه پرداختيم، سفت و سخت هم پرداختيم. از اين حيث دولت صد تا گاف ديگر هم بدهد بايد از انتخاب نود و شش‌مان حمايت كنيم و آن را به پاي وطن‌دوستي «ما» بنويسيم نه به پاي عهد اخوت با عمرو و زيد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون