صبوري محتاطانه شرق
شعيب بهمن
چين و روسيه هر دو در پي افزايش قدرت خود در سطح بينالمللي هستند و در اين مسير براي اتحاد بيشتر با يكديگر تلاش ميكنند. ديدار 3 روزه شي جينپينگ، رييسجمهور چين از روسيه و ديدارهايش با ولاديمير پوتين، رييسجمهور روسيه هم نشاندهنده نزديكي روزافزون ميان دو كشور بود. هر چند رقيب اصلي دو كشور در تبديل شدن به قدرت بينالمللي امريكا است و هر دو به واشنگتن به عنوان دشمن مشترك نگاه ميكنند، اما هنوز آمادگي كافي ميان دو پايتخت براي ايجاد يك بلوك قدرت متحد براي رويارويي با امريكا وجود ندارد، چرا كه هر دو كشور نگران اين هستند كه مشاركت خام و زودهنگامشان در يك رقابت سياسي، نظامي و امنيتي در برابر امريكا، باعث تضعيف توانشان شود. در طول سالهاي گذشته پكن و مسكو با شدت زيادي به سوي همكاري و همبستگي بيشتر پيش ميروند، حجم تجارت ميان دو كشور به بيش از 107 ميليارد دلار رسيده است. وقتي اقتصادها به همديگر نزديكتر شود، قاعدتا رويكردها و ديدگاههاي سياسي هم به يكديگر نزديك ميشود. به ويژه بايد توجه داشت كه بخشي از مسائلي كه روسيه و چين در صحنه بينالملل با آن مواجه هستند مسائل مشتركي است. به عنوان نمونه تضادهايي كه ميان امريكا با هر دو كشور ايجاد شده است، زمينه مشترك همكاري ميان دو كشور است. هر دو كشور با يكجانبهگراييهاي امريكا مخالفت ميكنند، بسياري از سياستهاي واشنگتن را چه در روابط دوجانبه خودشان با امريكا و چه در مسائلي كه امريكاييها در حوزه بينالملل دنبال ميكنند، زيادهخواهانه تلقي ميكنند. هر دو كشور به دنبال اين هستند كه به ويژه در حوزههاي نفوذشان، يعني روسيه در منطقه اوراسيا و چين هم در منطقه شرق آسيا به قدرت مسلط تبديل شوند.
اين جاهطلبي منطقهاي از گذشته باعث تضاد منافع چين و روسيه با امريكا شده است و در آينده هم چالشهاي مشترك شي جينپينگ و ولاديمير پوتين، در برابر واشنگتن هستند.
با وجود همه اين اشتراكها بايد به اين نكته توجه داشت و نميتوان گفت كه يك اتحاد امنيتي و نظامي ميان دو كشور براي مقابله با امريكا و سياستهاي امريكا شكل ميگيرد. آنچه هر دو طرف پيگيري ميكنند، بيشتر در حوزه اقتصادي نمود پيدا كرده است. مهمترين اقدام روساي جمهوري چين و روسيه كنار گذاشتن دلار از معاملات اقتصادي و انجام معاملات با ارزهاي ملي است كه ميتواند زمينهاي براي تضعيف دلار در عرصه بينالمللي ايجاد كند.با وجود همه اين اشتراكها، بسياري از موضوعهاي مورد اختلاف مسكو و پكن، با واشنگتن، مختص به كشور خودشان است. در بسياري از مواردي كه مسكو با واشنگتن اختلاف نظر دارد، سهم يا مشاركتي از سوي چين وجود ندارد و در بسياري از اختلافهاي پكن و واشنگتن هم روسيه سهمي ندارد. بيشتر ميبينيم كه اختلافات روسيه و امريكا در حوزههاي ژئوپوليتيكي، امنيتي و استراتژيك نمود پيدا كرده است، در حالي كه عمدهترين اختلافهاي چين با امريكا در حوزه اقتصاد و تجارت است. در نتيجه نميتوان از تشكيل يك بلوك جديد در شرق، به ويژه در ابعاد امنيتي و نظامي براي مقابله با امريكا صحبت كرد. اتحاد چين و روسيه فعلا در حوزه اقتصادي و تجاري است، اما در آينده ممكن است ابعاد امنيتي، نظامي و سياسي آن تقويت شود.قابل پيشبيني است كه پكن در طول يك دهه پيش رو به لحاظ اقتصادي بتواند به قدرتي بزرگتر از امريكا بدل شود. پيشي گرفتن چين از امريكا، يكي از ستونهاي اصلي قدرت امريكا در جهان را تهديد ميكند. اين اتفاق ميتواند در سرنوشت نظام بينالملل تعيينكننده باشد، چرا كه همزمان با تهديد چين براي پيشي گرفتن از امريكا در عرصه اقتصادي و تجاري، روسيه هم ستون ديگر قدرت بينالمللي امريكا، يعني توان نظامي را تهديد ميكند. همزمان روسيه آبهاي قدرت ديپلماتيك و ژئوپوليتيك را هم تجربه ميكند. به تدريج شاهد اين هستيم كه در رقابتهايي مانند سوريه و ونزوئلا، روسها توان مانور بيشتري از خود نشان ميدهند و نفوذ امريكا را به چالش ميكشند. اين پيشرفت غيرمتناظر در توان رقابتي چين و روسيه با امريكا، از يك سو در عرصه تجاري براي چين و از سوي ديگر در عرصه امنيتي و نظامي براي روسيه، باعث ميشود كه در آيندهاي نه چندان دور شاهد اثرگذاري بيشتر اين دو قدرت بر نظام جهاني و باز تعريف توزيع قدرت در عرصه بينالمللي باشيم.امريكاييها اين تهديد را احساس كردهاند و به همين دليل در طول چند سال گذشته شاهد انتقال تمركز امريكا از غرب آسيا و خاورميانه به شرق آسيا هستيم. هدف اصلي از اين انتقال نيرو، مهار چين است، ايجاد مشكلاتي براي چين كه در دراز مدت بتواند توجه چين را از توسعه اقتصادي به مسائل امنيتي معطوف كند تا از حوزه اقتصادي و تجاري غافل شوند. به همين دليل هم هست كه چينيها به صورت مستمر از شركت در بلوكهاي نظامي و امنيتي خودداري ميكنند، چرا كه نگران اين هستند كه چنين اقدامهايي باعث تحريك امريكا و ايجاد مشكلات بيشتر نظامي و امنيتي براي پكن شود. استراتژي اصلي چين اين است كه ابتدا قدرت اقتصادي امريكا را در جهان به چالش بگيرد و زماني كه موفق شد با اختلاف قابل اتكايي از توان تجاري و اقتصادي امريكا جلو بزند ، بعد از آن خود را به عنوان يك رقيب امنيتي و نظامي براي امريكا مطرح كند. مادامي كه چينيها همچنان موفق نشدهاند خود را به عنوان قدرت مسلط اقتصادي و تجاري مطرح كنند، تلاش ميكنند وارد بلوكهاي نظامي و امنيتي نشوند و حتي از تشكيل چنين اتحادهايي در اطراف خود جلوگيري كنند. چين، نظامهاي امنيتي و نظامي منطقهاي را تلهاي براي روياي قدرت جهاني خود ميبيند. نگراني عمده پكن اين است كه همان رويكردي كه امريكا در برابر اتحاد جماهير سوسياليستي شوروي در پيش گرفت و با ايجاد يك مسابقه تسليحاتي و رقابتهاي ژئوپوليتيكي و امنيتي آن كشور را به سمت فروپاشي اقتصادي كشاندند، براي چين هم اتفاق بيفتد.