كارگران بدون صدا
در نبود نظارت بر نحوه رفتار با اين بخش از نيروي كار هر عددي ممكن است به آنها پرداخت شود كه گاه كمتر و گاه بيشتر هيچوقت به اندازه كاري كه از آنها كشيده ميشود، نيست. در كنار اين موضوع ميتوان مشكل بيمه و بهداشت و درمان را هم اضافه كرد. اگر اين كودكان زير پوشش بيمه خانوادهشان نباشند كه معمولا نيستند(و شايد خود آن پدر هم تحت پوشش بيمه درماني نباشد) وقتي به مشكلات سلامت برخورد ميكنند، جايي را براي مراجعه ندارند و بسياري از مواقع اين بيماريها و مشكلات با آنها باقي ميماند. پژوهشهايي كه در مورد اين كودكان انجام شده، نشان ميدهد كه از نظر شاخصهاي رشد، اين كودكان در حد معناداري با بچههاي همسن خود كه مشغول اين نوع كار نيستند، تفاوت دارند و از لحاظ رشد فيزيكي و ميزان سلامت در سطح بسيار پايينتري قرار دارند.
علاوه بر تمام آنچه گفته شد، گزارشهايي وجود دارد كه حاكي از سوءاستفادههاي جنسي از اين كودكان است. كار در چنين محيطهايي سبب ميشود كه اين كودكان به مرجع معتمدي هم براي گزارش اين سوءاستفادهها دسترسي نداشته باشند. برخي از اين كودكان سالها مورد سوءاستفاده قرار گرفتهاند تا اينكه در برخي از موارد سوءاستفاده مشخص و عاقبت قطع شده است.
وزارت كار قبول دارد كه يكي از وظايفش نظارت بر مراكزي است كه نه تنها نوجوانان به صورت قانوني در آنها مشغول به كار هستند بلكه بايد نظارت بر مراكزي كه كودكان هم به صورت غيرقانوني در آنجا كار ميكنند بر عهده داشته باشد. اما واقعيت اين است كه تعداد افرادي كه براي نظارت وجود دارد بسيار كمتر از آن است كه بتوانند اين وظيفه نظارتي را به صورت كامل انجام دهند. اما نه تنها مشكل نظارت بر مراكزي كه از كارگران نوجوان استفاده ميكنند، وجود دارد بلكه در بسياري از موارد كودكان زير 15 سال هم در خطرناكترين محيطهاي كاري و به دور از نظارت مشغول به كار هستند. يكي از خطرناكترين اين محيطها، كارگاههاي شيشه و بلورسازي است كه جزو فهرست بدترين اشكال كار كودكان قرار دارد.
تنها راه رسيدن به اين بخش از نيروي كار شايد سازمانهاي غيردولتي باشند كه بخشي از اين بچهها را زير پوشش خود دارند و از اين طريق ميتوانند در جريان برخي از مشكلات و شرايط كاري آنها قرار بگيرند. مشكلات كار كودكان بر خلاف بزرگترها هيچگونه بازتابي ندارد چون اين كودكان نه صنفي دارند، نه سنديكايي و نه تجمعي كه در مورد مشكلات كارشان حرف بزنند و اعتراض كنند.