طرحي كه به مصلحت نيست
ابراهيم اميني
نمايندگان حلقه ارتباطي موكلين خود با حاكميت هستند. با اين منطق بايد مورد اعتماد آنها و در جريان دقيق مسائل و مشكلات موكلين خود بوده و به صورت چهره به چهره در جريان امور مربوط به حوزه انتخابيه خود باشند تا اين انتخاب معناي واقعي به خود بگيرد بر همين اساس در خيلي از كشورها نظير فرانسه حوزه انتخابيه براي انتخاب يك نماينده تعريف ميشود مثلا كلانشهرهايي مانند پاريس منطقهبندي شده و هر كانديدا در يكي از اين مناطق كه بخواهد نامنويسي ميكند و با ارتباط چهره به چهره با شهرونداني كه در آن منطقه سكونت دارند به تبليغات ميپردازند لذا استاني شدن انتخابات به اين صورت كه با آراي استان، نماينده يك شهرستان انتخاب شود موجب زير سوال رفتن مشروعيت مردمي نماينده ميشود به خصوص اگر نمايندهاي كه با آراي استاني انتخاب ميشود از آراي پاييني در حوزه انتخابيه فرعي خود برخوردار باشد. ديگر اينكه اگر احزاب فعال و قدرتمندي در كشور فعاليت داشتند تا برنامهها و كانديداهاي خود را به مردم معرفي كنند امكان به حداقل رساندن نكات ضعف اين طرح وجود داشت اما در غياب احزاب فراگير، نهادهايي كه كاركرد شبهحزبي خواهند داشت تلاش خواهند كرد كه آراي خود در استان را براي كانديداهاي مد نظر خود متمركز كنند ولو از پايينترين راي در حوزه انتخابيه خود برخوردار باشند.
همچنين در صورت استاني شدن انتخابات خيلي از افراد امكان رقابت در استان را نداشته و به دليل هزينه گزافي كه به آنها تحميل خواهد شد، عطاي آن را به لقايش خواهند بخشيد. خيليها هم ممكن است صلاحيت لازم را داشته باشند اما به دليل عدم شناخت كافي مردم يا ورود پولهاي كثيف به انتخابات و ابزارهاي لازمي كه براي تبليغات از سوي برخي افراد و نهادها وجود دارد در انتخابات شكست بخورند. از سوي ديگر كسانيكه اكنون سمت نمايندگي دارند اين را راهي براي حذف كانديداهاي قدر شهرستاني ميدانند. همچنين انتخابات مجلس به صورت كنوني يكي از كاركردهايش شناخته شدن نيروهاي توانمند شهرستاني است كه با انتخاب به عنوان نماينده و موفقيت در مجلس به يك چهره ملي تبديل شده و در پستهاي كلان به كشور خدمت ميكنند كه استاني شدن انتخابات با توجه به عدم امكان رقابت اين افراد موجب ميشود مديريت كلان كشور در دست عده معدودي بچرخد.