اميد براي طبيعت
سامان موحديراد
12 سال پيش سه درناي سفيد سيبري تالاب فريدونكنار را به عنوان مقصد زمستاني خود انتخاب كردند. پرواز طولاني آنها از سيبري تا مازندران خيلي زود به خبر اول و اميدبخشي براي دوستداران محيطزيست در ايران بدل شد. درناي سفيد سيبري جزو گونههاي در حال انقراض دستهبندي شده است. از اين سه درناي سفيد سيبري يكي طعمه شكارچيان شد و بعد از آن دو درناي نر و ماده هر سال، به استثناي سالهاي 88 و 94، پنج هزار كيلومتر پرواز ميكردند تا زمستان را در حاشيه جنوبي درياي خزر و در فريدونكنار بگذرانند؛ جايي كه به قتلگاه پرندگان مهاجر مشهور است و با وجود اين شهرت ناراحتكننده فعلا توانسته حداقل ميزبان يكي از سه درناي سفيد سيبري دنيا باشد. از سرنوشت درناي ماده خبري در دست نيست و گويا اين درناي ماده به دلايل نامعلومي جان باخته است تا به اين ترتيب «اميد» تنها درناي سفيد سيبري باشد كه در اين سالها به ما سر ميزند. اميد هر سال در آغاز فصل سرد سيبري را ترك ميكند و با عبور از روسيه و قزاقستان و آذربايجان خودش را به تالاب فريدونكنار ميرساند. اين سفر
12 ساله امسال يك ماه هم زودتر اتفاق افتاد تا علاقهمندان به محيطزيست در ايران خوشحالتر هم بشوند. اين سفر البته چندان هم بيخطر نيست. همچنان تهديد شكار شدن تنها درناي سيبري دنيا را تهديد ميكند، اما با وجود همه اين تهديدهاي موجود اميد هر سال حوالي آبان و آذر با فرودش در فريدونكنار ما را اميدوار ميكند. در كشوري كه سمت و سوي اخبار و علاقه جويندگان خبر به سوي اخبار منفي و ناراحتكننده است، آمدن هر ساله پرندهاي كه نام سمبليك «اميد» را هم يدك ميكشد، شايد يك نشانه باشد؛ نشانهاي براي اميد به طبيعت و اميد به بهبود اوضاع جهان، اميد به روزهاي روشن براي محيطزيست و فعالان محيطزيستي، آنهم درست در بمباران اخبار نااميدكننده درباره محيطزيست و دوستداران محيطزيستي. آمدن تنها بازمانده درناهاي سيبري شايد بهانهاي باشد كه ما اينجا و هر جاي ديگري شعله اميد را در دلمان روشن كنيم؛ اميد براي طبيعت را.