سينما - چشم
حسن لطفي
وقتي حدود صد سال پيش ژيگاورتوف، فيلمساز و نظريهپرداز روسي از سينما چشم گفت، كسي تصور نميكرد كمتر از يك قرن بعد امكانات تصويربرداري طوري فراگير شود كه هر كسي بتواند ثبتكننده واقعيتي باشد كه در مقابل ديدگانش در جريان است. آن هم بدون استفاده از ترفندهاي تكنيكي و سينمايي! حالا در زمانهاي كه من و شما زيست ميكنيم هركس ميتواند فيلمساز، گزارشگر و رسانهاي فردي باشد. كافي است هنگامي كه سربازي عصباني به روي مجرمي اسلحه ميكشد يكي روي پشتبام باشد و از او فيلم بگيرد. سرباز و مامور همراهش به پايگاه نرسيده فيلمش توسط خيليها ديده شده است. خيليهايي كه خيلي زود در مقام قاضي قرار ميگيرند و او را محاكمه كرده و حكمش را صادر ميكنند. با آنكه در رديف آن افراد نيستم و دوست ندارم با ديدن يك تكه از ماجرا آن را قضاوت كنم، اما ديدن اين فيلم به دلايل مختلف غمگين و شرمزدهام كرد. خدا كند هيچكس (حتي آن سرباز عصباني) در چنين موقعيتي قرار نگيرد. موقعيتي كه در آن خشم، همراه با ابزار قدرت، آدمي را از مدار انسانيت خارج ميكند و باعث ميشود او چشم بر وظايفي كه به عهده دارد ببندد و فقط يك وظيفه را ببيند. وظايفي كه سر لوحهاش رضايتمندي مردم است. مردميكه تاج سر و ولينعمت همه كساني هستند كه در اين مرز و بوم زندگي ميكنند. قصدم عبور از قانون نيست و نميخواهم بگويم بايد از برخورد با قانونگريزان دست برداريم. براي آنكه منظورم را بهتر برسانم به شعار معروفي اشاره ميكنم كه در دنياي بازاريابي مطرح است: هميشه حق با مشتري است! اين جمله به معناي اين نيست كه مشتري هرچه بخواهد بايد در اختيار او بگذاريم. بلكه حكايت از برخورد درست با خواستههاي او دارد. مشتري بايد بداند اگر خواستهاش برآورده نميشود چه دليلي دارد. دليلش من ميگويم يك فرد اسلحه به دست نيست. دليلش قانون است. قانوني كه به هيچكس اجازه برخورد بد حتي با مجرمين را هم نميدهد. اين فرد از هر طبقه با هر عقيدهاي باشد فرقي نميكند. يادمان باشد مشتري ميتواند عصباني بشود اما خدمترسان نه! نه اينكه خدمترسان و فروشنده انسان نيست. هست اما پول ميگيرد كه بتواند بر عصبانيتش غلبه كند، نكرد هم بايد پاسخگو باشد. اينكه مدام واژه مشتري را تكرار ميكنم براي اين است كه هويت معلومتري دارد. رابطه مشتري و فروشنده ميتواند ما را به روابط گستردهتري برساند كه در بخشهاي مختلف جامعه شاهد آن هستيم. بخشهايي كه براي بهبود نيازمند توجه بيشتر خدمتگزاران است (يادم نرود كه هر خدمتگزاري در جاي ديگري خود خدمتگير است). گمانم با اين سينما – چشمي كه امكانات نوين فراهم كرده خدمتگذاران در هر پست و مقامي بايد بيشتر مراقب رفتار و گفتار خود باشند. حالا ديگر فقط چشم خداوند متعال شاهد اعمالشان نيست. هر لحظه ممكن است چشمي پشت ويزوري در حال ضبط اعمال آنها باشد. اعمالي كه ديگر فقط توسط بازرسيني خاص و دادگاههايي معدود بررسي نميشود. با سينما - چشم تعداد قضات زياد شده است. غلط يا درست زمانه اين طور شده!