چشمان آبي و موي بور
اميد توشه
از بلندگوي غسالخانه اسمش را صدا كردند. جز من و امين كسي نبود. شوهر عمهاش رفته بود قبر را ببيند. روي نوار نقاله جسد شكلات پيچ شده در كفن سفيد بيرون آمد. مادر و خواهرش جيغ كشيدند، اما هنوز از زنش خبري نبود. امين نگاهي به من كرد. بايد دو تايي جسد را توي تابوت سياه پلاستيكي ميگذاشتيم. من بالاي جسد را گرفتم. نم كفنش دستم را خنك كرد. دو نفري نميتوانستيم جسد را تا قبر ببريم. تمام كساني كه براي خاكسپاري رفيقمان آمده بودند 10 نفر هم نميشد. امين زنگ زد به شوهر عمهاش. اين ماههاي آخر براي اينكه درد نكشد با اين فاميلشان ترياك ميكشيد. او امروز بيشتر از همه دويده بود.
با اينكه دستگاه تهويه از گرماي فضا كم نميكرد اما وزوزش باعث ميشد تا مويههاي لري مادر رفيقمان را نشنويم. مادرش گفته بود: «با اين دختر عروسي نكن... فهميده مريضي دنبال ارث و ميراثه.»
رفيقمان هيچي نگفته بود. موقعي كه بچهشان دنيا آمد هنوز شش ماه هم از ازدواجشان نگذشته بود. ميگفتند رفيقمان براي آبروي زن ازدواج كرده بود. حالا از زن و دختر چند ماههشان خبري نبود. خواهرش جيغ كشيد: «بميرم براي برادرم كه كسي نيست زير تابوتش رو بگيره...»
شوهر عمهاش با يكي، دو تا گوركن رسيد. زير تابوت را بلند كرديم. سبك بود. لاالهالاالله گويان از غسالخانه بيرون آمديم. يك نفر رويمان گلاب پاشيد. بوي عرق تن گوركن با بوي گل محمدي قاطي شده بود. در گرد و خاك كنار قبرهاي تازه جسدش را گذاشتيم زمين. مداح بد صدايي شروع كرد از غريبي گفتن. مادرش نشسته بود كنار جسد پسر جوانش و خاك داغ و نرم گورستان را به سرش ميريخت. شوهر عمه دود سيگار را از بين سبيلهاي جو گندمياش داد بيرون. با سر مرا صدا كرد: «زنگ زدم به اين زنش، از صبح تلفنش رو جواب نميده.»
چند روز بعد اينكه بچه دنيا آمد مادر رفيقمان رفت در خانهاش و جلوي همه سر عروسش داد زده بود: «اين بچه مال پسر من نيست و خودشم هم ميدونه.»
ميانهشان خرابتر شد. رفيقمان سيگارش را انداخته بود توي باغچه كنار پيادهرو و رفته بود داخل. چند ماه كه گذشت چشمهاي آبي و موي بور دختر باعث پچپچ شد. پدر و مادرشان هر دو سبزه بودند با چشمهاي قهوهاي سير. مادرش به امين گفته بود: «بهش گفتم آزمايش بده ببينه بچه خودش نيست، اما فقط نگاهم كرد و هيچي نگفت.»
روي رفيقمان خاك ريختند. يك ماشين كنار قطعه ايستاد. زنش نبود، يكي ديگر از رفقاي قديميمان بود با چشمان آبي و موهاي بور.