• ۱۴۰۳ چهارشنبه ۱۹ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5175 -
  • ۱۴۰۰ پنج شنبه ۲۶ اسفند

درس‌هايي از ملي شدن نفت

حسين مسعودنيا

 29 اسفند سالروز يكي از مهم‌ترين تحولات سياسي تاريخ معاصر ايران يعني ملي شدن نفت به رهبري دكتر محمد مصدق است. اشغال ايران در شهريور 1320 توسط قواي متفقين و بركناري رضاشاه سبب شعله‌ور شدن ناسيوناليزمي‌ شد كه دو هدف داشت: يكي تحقق دموكراسي در داخل از طريق اجراي قانون اساسي و ديگر مقابله با دخالت دولت‌هاي خارجي در امور داخلي ايران به‌ويژه دولت بريتانيا، ابزار اصلي دولت بريتانيا براي اجراي سياست‌هاي خود در ايران شركت نفت ايران و انگليس بود. لذا تلاش نخبگان ايراني براي مقابله با دخالت‌هاي خارجي در قالب تلاش براي ملي كردن صنعت نفت تجلي يافت. اين تلاش‌ها از سوي جريانات سياسي مختلف همراه با شرايط مساعد بين‌المللي بالاخره زمينه‌ساز پيروزي ايرانيان و قانون ملي شدن نفت ايران در 29اسفند1329 تصويب نهايي شد و دكتر محمد مصدق نيز در ارديبهشت 1330 به عنوان نخست‌وزير معرفي و مامور اجراي قانون 9 ماده‌اي ملي شدن صنعت نفت شد. مصدق در طول بيست‌و‌هفت ماه نخست‌وزيري خود، به استثناي چند روز در تير1331 دو هدف داشت: يكي اجراي قانون اساسي و سلطنت شاه نه حكومت وي در داخل و ديگر تغيير ماهيت سياست خارجي ايران از طريق ملي كردن نفت و پايان دادن به مداخله بريتانيا در امور داخلي ايران.  دولت ملي دكتر محمد مصدق بر اثر كودتاي امريكايي- انگليسي 28مرداد 1332 سقوط كرد. 

مقصر اصلي سرنگوني دولت ملي محمد مصدق امريكاست چراكه به گواه اسناد و مدارك تاريخي دولت بريتانيا و مخالفين داخلي وي تمامي راهكارها را براي سرنگوني دولت ملي ايران آزموده و موفق به پيروزي نشده بودند. امريكا در قبال اين اقدام خود اگرچه 40درصد از نفت ايران را در مدت‌زماني نزديك به 25 سال به دست آورد اما در مقابل اعتماد بخش بزرگي از جامعه ايران به‌ويژه نخبگان سياسي را از دست داد و مهم‌تر از همه اينكه مقدمات تحولي را فراهم ساخت كه در سال 1357 در قالب انقلاب اسلامي ايران تجلي يافت و يكي از شعارهاي اصلي آن مرگ ‌بر امريكا شد. در اين مقال كوتاه هدف بيان رويدادها و وقايع دوران زمامداري دولت مصدق نيست بلكه هدف بيان نكاتي آموزنده از اين جنبش است كه به ‌نظر مي‌رسد هنوز هم برخي از آنها مي‌تواند براي نخبگان سياسي جامعه امروز ايران درس عبرتي باشد. مهم‌ترين اين نكات به شرح ذيل است: 1- دولت مصدق و جنبش حامي او به ويژه جبهه ملي همانند بسياري ديگر از جنبش‌هاي اصلاحي در ايران معاصر ماهيت ائتلافي داشت و همين ويژگي سبب بروز شكاف در جنبش به‌مرور زمان شد به‌گونه‌اي كه به ‌هنگام كودتا تعداد انگشت‌شماري از ياران مصدق در جبهه ملي به او وفادار مانده بودند. 2- مصدق در طول زمامداري خود تاكيد بر اجراي تمام‌ و كمال قانون 9 ماده‌اي در خصوص ملي شدن صنعت نفت داشت و به‌هيچ‌وجه حاضر به عدول از آن و قبول يك راه ديپلماتيك نبود اگرچه ادعاي مصدق درست بود چراكه او نگاه آرماني و ارزشي به جنبش داشت اما شايد راه‌حل ديپلماتيك و پذيرش يكي از راهكارهاي پيشنهادي هم سبب افزايش درآمد ايران مي‌‌شد و هم اينكه امكان بقاي دولت مصدق و تداوم اصلاحات را فراهم مي‌ساخت لذا اين سوال مطرح مي‌‌شود كه آيا مي‌توان در جنبش‌هاي اصلاح‌گرايانه نگاه صفر و صد به موضوع داشت؟ 3- تحريم بين‌المللي نفت ايران سبب شد تا دولت مصدق راهكار اقتصاد بدون نفت را در پيش گيرد، سياستي كه بدون ترديد سبب بروز تورم و برخي كمبودها در جامعه ايران شد و اين پيامد بر رفتار سياسي حاميان مصدق تاثيرگذار بود لذا به‌ نظر مي‌رسد رابطه مستقيمي ميان وضعيت اقتصادي شهروندان و رفتار سياسي آنها وجود دارد و اين نكته را مي‌توان به ‌وضوح درمقايسه ميزان حمايت مردمي از مصدق در قيام سي تير و كودتاي 28 مرداد تشخيص داد. 4- كشمكش‌هاي سياسي ميان نيروها و جريانات سياسي در طول زمامداري دولت مصدق سبب به وجود آمدن نوعي آشفتگي سياسي در جامعه شد. همين عامل به همراه تندروي برخي از اعضاي جبهه ملي سبب بروز نوعي دل‌زدگي از وضع موجود و كناره‌گيري توده‌ها از صحنه سياست شد، موضوعي كه خود بيانگر اين مهم است كه افكار عمومي در جامعه ايران تا اندازه‌اي رقابت‌هاي سياسي را برمي‌تابد ،  اما در بلندمدت نظم را بر هرج‌ومرج ترجيح مي‌دهد؛ موضوعي كه متاسفانه هنوز هم برخي از نخبگان سياسي ايران يا قادر به فهم آن نيستند يا حاضر به اجراي آن نيستند. 5- هر حركت اصلاح‌گرايانه منافع بخشي از صاحبان قدرت را در جامعه به مخاطره انداخته و آنها در اولين فرصت درصدد از ميان بردن حركت اصلاحات و رهبري آن مي‌‌شوند. متاسفانه دكتر مصدق به دليل نگاه اخلاقي و ارزشي به سياست به اين مهم توجه نكرد و دست دربار و حاميان آن را براي براندازي دولت خود باز گذاشت. 6- مهم‌ترين نكته پندآموز در جريان نهضت ملي شدن نفت ايران موضوع سياست خارجي است، همسايه شمالي ايران، شوروي و متحد اصلي آن در داخل يعني حزب توده، به‌رغم اينكه از فضاي به وجودآمده در ايران بر اثر سياست باز دكتر محمد مصدق نهايت استفاده را كردند، اما به دليل اعتقاد به اينكه هركه با ما نيست از ما نيست حاضر به حمايت از دولت وي نشوند. در حوزه روابط بين‌الملل نيز امريكا به‌رغم تاكيد بر شعارهاي اخلاقي و حمايت از دولت مصدق در مراحل اوليه و سپس تلاش براي ميانجي‌گري ميان ايران و بريتانيا درنهايت به ‌هنگام انتخاب ميان ايران و بريتانيا، بريتانيا را انتخاب و حاضر به انجام كودتا براي سرنگوني دولت مصدق شد چراكه در دوران جنگ سرد بريتانيا متحد استراتژيك امريكا بود مضافا اينكه دولت مصدق درصدد ملي كردن نفت بود و اين مهم با سياست‌هاي نفتي امريكا در جهان در تضاد بود. لذا همان‌طوركه در داخل گروه‌هاي صاحب قدرت به اصلاح‌گران تا زماني فرصت مي‌دهند كه منافع سياسي و اقتصادي آنها به مخاطره نيفتد در صحنه بين‌المللي نيز تجربه دولت مصدق بيانگر اين مهم بود كه براي بازيگران بزرگ بين‌المللي آنچه مهم است منافع سياسي و اقتصادي آنهاست نه شعارها و گفته‌هاي‌شان، موضوعي كه مي‌تواند درس بزرگي براي كارگزاران سياست خارجي امروز ايران نيز باشد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون