گفتوگو با شريف لطفي
درباره ملاحظات آموزش علمي موسيقي
گفتوگو با شريف لطفي
درباره ملاحظات آموزش علمي موسيقي
سيمين سليماني
شريف لطفي زاده سال 1329 شهر رشت است؛ او ساز هورن را نخست نزد مرتضي حنانه در هنرستان عالي موسيقي تهران و سپس نزد پروفسور هاينريش كلر در آكادمي موسيقي شهر هامبورگ آلمان فرا گرفت. دوره تحصيلي پداگوژي موسيقي را نيز نزد پروفسور شروتر در آكادمي موسيقي شهر هامبورگ گذراند و رهبري اركستر را نيز نزد پروفسور بروكنر روگربرگ، از اساتيد آكادمي موسيقي شهر هامبورگ آموخت. او مسوول برنامهريزي نخستين دوره آموزشهاي تكنولوژي شاخه موسيقي در ايران با عنوان «دوره پنجساله علمي كاربردي» در سال1373 است. شريف لطفي همچنين در سال 1390 موفق به دريافت جايزه انجمن ترويج علم شد. اينها تنها بخشي از كارنامه اين رهبر اركستر و پداگوژيست موسيقي است كه از نوجواني به اين دو رشته علاقه نشان داد. با شريف لطفي از اهميت آموزش بر پايه علم، وضعيت آموزش در هنرستانها و دانشگاههاي كشور، اركسترها و همچنين فعاليتهايش در حوزه موسيقي گفتوگو كرديم كه در ادامه مشروح آن را ميخوانيد.
در ابتداي گفتوگو بپردازيم به رشته تحصيلي شما... فارغ از كيفيت، عده افرادي كه نوازندگي و آهنگسازي كار ميكنند كم نيستند اما اينكه افرادي پداگوژي موسيقي را آنهم به صورت آكادميك دنبال كنند، اندك است. چطور و چرا به اين رشته علاقهمند شديد؟
پداگوژي يعني آموزش بر پايههاي علمي آكادميك؛ اگر فردي تواناييهاي خوبي را در عرصههاي نوازندگي، خوانندگي، رهبري اركستر، آهنگسازي و ... دارد، تضميني بر اينكه ميتواند معلم خوبي هم باشد، نيست. معلمي در هر رشتهاي، ساز و كار بسيار ظريف و پيچيده خودش را ميخواهد كه ظرايف و پيچيدگيها در دروس رشته تحصيلي پداگوژي، آموزش داده ميشود. از نوجواني، علاقه من به آموزش موسيقي و رهبري اركستر، بسيار زياد بود. به همين سبب، در ادامه تحصيلاتم در كشور آلمان، اين دو رشته تحصيلي را به صورت موازي و توامان انتخاب كردم و در آن تحصيلات خود را ادامه دادم.
در حال حاضر شاهد هستيم بسياري از كساني كه در هر زمينه موسيقي كار كردهاند، وارد حوزه آموزش هم ميشوند، به نظر شما اين موضوع چه صدماتي به موسيقي كشور وارد ميآورد؟
اگر بدون فراگيري فنون آموزش بر پايههاي علمي آكادميك، به عنوان يك معلم، وارد عرصه تدريس شويم؛ بدون ترديد خارج از دانش و آگاهيهاي بسيار ظريف و پيچيده پداگوژيك با فراگيرندگان مواجه خواهيم شد و در اين صورت بديهي است كه خطاهاي فراواني در عملكرد معلمي خود، خواهيم داشت كه نتيجه آن گاهي صدمات جبرانناپذيري به فراگيرندگان كه سرمايههاي آتي كشورمان هستند، وارد خواهد آورد.
مهر ماه نزديك است، علاقهمندان به رشته موسيقي چه در تحصيلات دانشگاهي و چه در هنرستانها، كمتر از يك ماه ديگر آموزش خود را در اين مراكز آغاز خواهند كرد؛ وضعيت آموزش در هنرستانها و دانشگاهها را چگونه ميبينيد؟
در دوراني كه من مسووليت دانشكده موسيقي دانشگاه هنر تهران را به عهده داشتم، براي بازگشايي و همچنين نوگشايي تعداد بس ياري از رشتههاي موسيقي با ياري اساتيد اقدام كردم. اكنون كه در دوران بازنشستگي به سر ميبرم و به عنوان يك فرد رسمي در دانشكده موسيقي حضور ندارم، انتظارم از دوستانم كه در حال حاضر در دانشكده حضور دارند، اين است كه نسبت به نوگشايي دو رشته تحصيلي موسيقي، يعني پداگوژي و رهبري اركستر به سرعت اقدام كنند. بديهي است با وجود رشته تحصيلي پداگوژي، به تدريج در سالهاي آتي مدرسان آگاه به فنون آكادميك معلمي، خواهيم داشت و از اين راه خطاهاي آموزشي بسياري كه در حال حاضر، گريبانگير فضاهاي آموزشي موسيقي است، برطرف خواهد شد.
در بخش ديگر سوالات به فعاليتهاي هنري شما بپردازيم. شما بنيانگذار و رهبر اركستر سمفونيك دانشگاه تهران بوديد؛ از اين اركستر بگوييد؛ چه شد كه آن را بنا نهاديد؟
در فعاليتهاي هنري من بنيانگذاري اركستر سمفونيك دانشگاه تهران، اركستر فيلارمونيك تهران، اركستر ملي فيلارمونيك تهران و در حال حاضر نيز اركستر سمفوني فيلارمونيك تهران بوده و هست. بايد بگويم تمامي اين اركسترهايي كه به آن اشاره شد، نخست بنا به ضرورت ايجاد اشتغال براي دانشآموختگان موسيقي اعم از نوازندگان، آهنگسازان و ... بوده است اما علاوه بر اين موضوع بدون ترديد اجراي آثار فاخر موسيقي با كيفيت برتر نيز هدف بنيان نهادن اين اركسترها محسوب ميشود.
به انجمن فيلارمونيك ايران و فعاليت خودتان هم در اين انجمن اشاره داشته باشيد.
فيلارمونيك يك واژه يوناني به معناي «دوستدار موسيقي» است. در گذشته اجراي كنسرتهاي موسيقي به صورت رسمي تنها براي دربار پادشاهان بود و مردم عادي امكان حضور در اين اجراها را نداشتند. اين موضوع سبب شد كه در قرن نوزدهم ميلادي انجمنهاي فيلارمونيك توسط خود مردم بنيان گذاشته شوند تا به اين شكل امكان اين را داشته باشند كه به صورت خودگردان كنسرتها را ساماندهي و برگزار كنند. اين انجمنها در حال حاضر هم فعاليت دارند. انجمن فيلارمونيك ايران آبان ماه سال 1332 توسط آقاي ادوارد ژوزف راهاندازي شد و 10سال بعد، يعني از سال 1342 رياست اين انجمن و رهبري اركستر فيلارمونيك تهران را آقاي حشمت سنجري به عهده گرفت. بعد از سال 57 فقط 10 نفر از اعضاي انجمن در ايران ماندند و بقيه ايران را ترك كردند و پس از آن انجمن فيلارمونيك ايران با پيگيري آقاي عبدالحسين مستوفي از سال 73 مجددا راهاندازي شد و متعاقب آن من مديريت هنري و رهبري اركستر فيلارمونيك تهران را در سال 78 زير نظر انجمن فيلارمونيك ايران عهدهدار شدم.
مدت زماني هم اين اركستر تعطيل شد، درست است؟
بله به دليل نداشتن حمايت مالي در سال 1380 اركستر فيلارمونيك تهران تعطيل شد و از سال 93 فعاليتهاي انجمن از سر گرفته شد و انجمن فيلارمونيك ايران با آقايان شهرداد ميرزايي، بهرام جمالي، مرتضي دليري و فوآد قهرماني با شخصيت حقوقي مستقل در سال 97 مجددا آغاز به كار كرد.
اخيرا بحث رهبري اركسترها مورد مناقشه بوده است. نظر شما و ارزيابيتان درباره اركسترهايي كه در ايران فعاليت ميكنند، همچنين امكانات و پتانسيل آنها چيست؟
جداي از تعداد، چند اركستر كه تلاش در راه رسيدن به استاندارد اجرا را در فعاليتهاي خود داشتهاند، بايد بگويم كه ديگر اركسترهاي موجود در كشور ما متاسفانه هنوز به استاندارد لازمالاجرا كه تواناييهاي عاليهاي از عناصر موسيقي را بتواند به درستي بروز دهد، دستيابي نداشته و ندارند. اين موضوع به اين معنا هست كه فرد فرد مجريان در اركستر، اعم از نوازندگان، خوانندگان، رهبران اركستر و حتي آهنگسازان به تواناييهاي شايستهاي در اين ارتباط، يعني عناصر موسيقي و فرامين اصول اجرا، نرسيده و هرگز در اين موارد حتي چيزي هم نشنيده و فرا نگرفتهاند.
شما در حوزه موسيقي فيلم هم فعاليت داشتيد؛ موسيقي فيلم ماديان ديپلم افتخار بهترين موسيقي متن از چهارمين دوره جشنواره فيلم فجر را به خود اختصاص داد؛ در حال حاضر بسياري از فيلمها موسيقي مختص خود را ندارند؛ استفاده از آهنگهاي ديگر مرسوم است كه گاه تناسبي هم با موضوع ندارند يا ضعيف هستند. جايگاه و تغييرات موسيقي فيلم را كه از دهه 40 و 50 موسيقي فيلمهاي آقاي حنانه و واروژان و... را داشتيم تاكنون چگونه ارزيابي ميكنيد؟
ببينيد، ساخت موسيقي فيلم در ايران، از ابتداي پيدايش تا حال حاضر، كاملا به صورت تجربي و البته غير آكادميك بوده است. رشته تحصيلي آن در دانشگاههاي ما تدريس نميشود و موجود نيست؛ اين است كه تمامي عملكردهاي ما براي موسيقي فيلم از راه آزمون و خطا انجام پذيرفته و ميپذيرد. اگر در برخي موارد، عملكردهاي نسبتا خوبي در عرصه ساخت موسيقي فيلم اتفاق افتاده؛ متاسفانه به دليل اينكه فاقد آگاهيهاي آكادميك بوده است، فاقد تداوم نيز بوده و هست. من اميدوار هستم كه با ايجاد گرايش موسيقي فيلم در بدنه رشته آهنگسازي در دانشگاههاي كشور، به تدريج شاهد عملكرد علمي و آكادميك آن نيز باشيم نه اينكه تنها متكي بر تجربه باشيم.
سپاسگزارم آقاي لطفي؛ اگر در پايان صحبت ديگري هست، بفرماييد.
در هنرستانها و دانشگاههايي كه رشتههاي گوناگون موسيقي را آموزش ميدهيم، لازم است كه به اين موضوع توجه داشته باشيم كه نگاه كمّي خود را به نگاه كيفي تبديل كنيم. وسيله، ابزار يا بهطور كلي اينسترومنت را هدف خود قرار ندهيم بلكه به جاي هدف قرار دادن ابزار با اين وسيلهها به دنبال هدف اصلي و عاليه، يعني همان انسانسازي باشيم.
پداگوژي يعني آموزش بر پايههاي علمي آكادميك؛ اگر فردي تواناييهاي خوبي را در عرصههاي نوازندگي، خوانندگي، رهبري اركستر، آهنگسازي و غيره دارد، تضميني بر اينكه ميتواند معلم خوبي هم باشد، نيست. معلمي در هر رشتهاي، ساز و كار بسيار ظريف و پيچيده خودش را ميخواهد كه ظرايف و پيچيدگيها در دروس رشته تحصيلي پداگوژي، آموزش داده ميشود.
در دوراني كه من مسووليت دانشكده موسيقي دانشگاه هنر تهران را به عهده داشتم، براي بازگشايي و همچنين نوگشايي تعداد بسياري از رشتههاي موسيقي با ياري اساتيد، اقدام كردم. اكنون در دوران بازنشستگي، انتظارم اين است كه نسبت به نوگشايي دو رشته تحصيلي موسيقي، يعني پداگوژي و رهبري اركستر به سرعت اقدام كنند.
جداي از تعداد، چند اركستر كه تلاش در راه رسيدن به استاندارد اجرا را در فعاليتهاي خود داشتهاند، بايد بگويم كه ديگر اركسترهاي موجود در كشور ما متاسفانه هنوز به استاندارد لازمالاجرا دستيابي ندارند.