• ۱۴۰۳ سه شنبه ۲۵ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5428 -
  • ۱۴۰۱ پنج شنبه ۲۷ بهمن

جذابيت و قدرت انكارناپذير سينما

حسن لطفي

لوئيس بونوئل كارگردان فيلم‌هاي درجه يك سگ آندلسي، جذابيت پنهان بورژوازي، فراموش‌شدگان و... در مطلبي با اشاره به قدرت واقعي سينما معتقد است، نور واقعي فيلم آن‌قدر زياد است كه اگر بر پرده بتابد، مي‌تواند جهان را در آتش خود بسوزاند. اين حرف فيلمساز صاحب سبك اسپانيايي با تمام اغراقي كه دارد بيانگر قدرت و تواني است كه از دل جذابيت انكارناپذير سينما بيرون مي‌آيد. هنر- صنعتي كه از زمان پيدايشش افراد بسياري را مجذوب خود كرده است. از خود بي‌خود شدن پسر بچه‌هاي دو فيلم سينما پاراديزو (جوزپه تورناتوره) و خانواده فيبلمن (استيون اسپيلبرگ) فقط مال آنها و عالم فيلم نيست. خيلي‌ها وقتي براي اولين‌بار به تماشاي فيلمي در سالن تاريك سينما نشسته‌اند بستني توي دست‌شان آب شده يا فراموش كرده‌اند تنقلاتي كه براي خوردن آورده‌اند و مصرف كنند. 
خيلي‌ها وقتي نور بر پرده سفيد تابيده و آدم‌ها، قطارها، ماشين‌ها و خيابان‌ها، جاده‌ها، اسب‌ها و... روي پرده جان گرفته‌اند با چشم باز به عقب برگشته و به دريچه‌اي نگاه كرده‌اند كه نور رقصانش همه اينها را بر پرده رها كرده است (چيزي شبيه حالت سامي فيبلمن شخصيت محوري آخرين ساخته استيون اسپيلبرگ). با اين حساب آخرين اثر اسپيلبرگ (خانواده فيبلمن) در دقايقي حكايت همين آشنايي‌هاي جذاب است. حكايتي كهنه و قديمي كه عمرش به اندازه سينما و نخستين‌باري است كه برادران لومير در 28 دسامبر 1895 در زير زمين گراند كافه -‌واقع در بولوار كاپوسين پاريس-  فيلم نمايش دادند. آشنايي كه گاه به شيفتگي و وابستگي منتهي مي‌شود. شيفتگي‌اي كه مي‌تواند آدمي را تا مرز بر هم خوردن رويا و واقعيت پيش ببرد. از او فردي بسازد كه شخصيت‌هاي جان‌گرفته روي پرده سفيد از هر آدمي برايش واقعي‌تر به نظر برسند (در فيلم خانواده فيبلمن اين تاثير به بهترين شكل نمايش داده شده است). اتفاقي كه گاه بيننده‌اي همچون سامي فيبلمن را تا مرز ورود به دنياي سينما پيش مي‌برد. سامي نماينده همه كساني است كه با ديدن فيلم در پي ورود به عالم سينما هستند. عالمي كه رويا با واقعيت درونش همه سرخوشي نيست. درد و رنج هم دارد (در صحنه‌اي از فيلم خانواده فيبلمن مادر سامي به او مي‌گويد: تو فيلمات را مي‌سازي، هنرت را خلق مي‌كني ولي اين وسط نقره داغ هم ميشي! متوجه شدي چي ميگم؟ هنر برات تو آسمون تاج طلا ميشه و تو زمين تاج افتخار، ولي قلبت را شرحه شرحه مي‌كنه! بي‌كست مي‌كنه! ميشي مايه ننگ عزيزانت! ميشي آلاخون والا خون! ميشي يه كولي!) درد و رنجي كه گاهي فيلمساز را تا مرز نيستي پيش مي‌برد. اما اين درد و رنج نمي‌تواند اشتياق بودن در عالم سينما را نابود كند و فيلمساز را وادارد تا دست از روياهاش بكشد. روياهايي كه هيچ چيز نمي‌تواند مانع بر پرده افتادنش بشود. نه خانواده، نه سيستم نظارتي، نه مميزي و نه..... دير يا زود نور واقعي سينما بر پرده خواهد افتاد. البته اگر به قول بونوئل نظارت دقيق اخلاقيات سنتي، سانسور دولتي و بين‌المللي، دين، سليقه برتر و... بگذارد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون