يادآوري...
هارون يشايائي
حالا كه تب و تاب مذاكرات ايران و گروه 1+5 در مساله «ارودگاه غرب ساخته» از استفاده صلحآميز ملت ايران از انرژي هستهيي فروكش كرده است و ماشين مذاكرات در شيبي آرام به سمت سرانجام كار و ختم به خير شدن آن به پيش ميرود، حالا كه بشكن و بالاانداز از بعضي جريانات و سياستمداران مخصوصا نخستوزير اسراييل هيچكس را به خود مشغول نميكند و بيانيه مشترك مذاكرهكنندگان ايراني و نمايندگان گروه 1+5 به نتيجه مطلوب رسيدن مذاكرات در زمان تعيين شده را به صراحت اعلام ميكند، در اين شرايط خالي از لطف نيست به موضعگيري بعضي مخالفان پايان درگيري ايران و طرفهاي مقابل مختصر اشارهيي داشته باشيم.من بررسي گفتار و اعمال بنيامين نتانياهو، نخستوزير اسراييل را به دلايلي انتخاب كردهام كه ذكر آن مربوط به اين نوشته نميشود.نتانياهو در مجمع عمومي سازمان ملل سال 2013 يك تابلوي گرافيك با اجرايي ابتدايي و ناشيانه به اعضاي سازمان نشان داد كه گويا ايرانيان بمب اتمي را ساختهاند و فقط چاشني انفجاري آن باقي مانده كه ساختن آن چند ماه بيشتر وقت نميخواهد، در آن جلسه حضار عموما اين نمايش را با طعنه برگزار كردند و دو سال گذشت تا پيشبيني نمايشدهنده آن تصوير نقش برآب شود.در مجمع عمومي سازمان ملل 2014 ايشان آماري از تعداد و كيفيت سلاحهاي هستهيي و موشكهاي قارهپيماي ايران اعلام كرد كه حتي رسانههاي اسراييلي از بازگو كردن آن خودداري كردند و ديگران در مودبانهترين شكل بيان به نخستوزير اسراييل توصيه كردند كه اطلاعات خود را به كميسيون انرژي هستهيي يا نهادهاي مربوطه بفرستد و جو سياسي جهان و منطقه را بيهوده آشفته نكند كه البته هيچ سندي به هيچ نهادي فرستاده نشد...! و اين موضعگيري در فاصله زماني از تشكيل كنفرانس ژنو درباره مسالههستهيي ايران در سال2013 تا پايان جلسات كنفرانس وين در سال 2014 با هيچ منطقي قابل توجيه نيست.به جلسات هيات دولت اسراييل كه اين اواخر گهگاه از رسانهها پخش ميشود نگاه كنيد، حركات و موضعگيريهاي نتانياهو به حركات هيتلر و موسوليني آن هم در پايان جنگ جهاني دوم به واقع بيشباهت نيست.او خيال ميكند فرمان فلك به دست او است و براي همه تكليف معلوم ميكند و بيننده را به ياد چارليچاپلين در فيلم به يادماندني «ديكتاتور بزرگ» مياندازد كه كره زمين را روي انگشتان خود ميچرخاند، تكرار دائمي اين جمله تقريبا در تمام مصاحبهها و جلسات گوناگون كه «ما اجازه نميدهيم»، گوياي همين روحيه و برداشت از شرايط كنوني جهان است.نتانياهو بارها گفته است كه «ما اجازه نميدهيم حتي يك سانتريفيوژ در سيستم انرژي هستهيي ايران بگردد و براي اين اقدام منتظر موافقت هيچكس نخواهيم بود»، واقعا او خود و امكانات دولتش به جز چند كلاهك هستهيي و نيروگاه اتمي و حمايت «بگير و نگير» ايالات متحده امريكا چه چيز در چنته دارند، مگر مقاومت دليرانه فلسطينيها در نوار غزه به او نياموخته است كه چرخ زمان به دلخواه او و يارانش نميگردد.نخستوزير اسراييل از حمايت سرمايهداران لابي يهودي در امريكا چنان سرمست ميشود كه عكسالعمل افكار عمومي جهانيان و يهوديان را از جمله در اسراييل ناديده ميگيرد.
اخيرا در يك آمارگيري قبل از كنفرانس وين 2014، 80درصد مردم اسرائيل از بنيامين نتانياهو حمايت كردند و در همين نظرسنجي گفتهاند كه با توافق جمهوري اسلامي ايران و گروه 1+5 براي حل مشكل هستهيي ايران موافق هستند. اگر اين آمار درست باشد به اين معني است كه دولتمردان اسراييلي با تبليغات فراوان و هياهو توانستهاند مردم را بترسانند ولي براي مردم عادي حل مشكل هستهيي بين ايران و غرب موجب آسايش خاطر آنهاست نه تهديدات دائمي نتانياهو عليه جمهوري اسلامي ايران. در فاصله ژنو تا وين نخستوزير اسراييل در مصاحبه با رسانههاي مختلف همواره تكرار كرده است كه «ما نميگذاريم»، هم او در چندين سفر به نقاط مختلف دنيا با مديران دولتي و نمايندگان احزاب و دستهجات ديدار كرده تا آنها را بر اهميت اقدامات جمهوري اسلامي ايران آگاه سازد. تا شايد در همكاري با او داوطلب شوند كه البته نشدند. نتانياهو در سفرهاي متوالي وقتي كه ديد دوستان امريكايي او كه مدتها از وجود گزينههاي مختلف روي چند و چون تهديدي عليه ملت ايران استفاده ميكردند در اين مرحله با مسوولان و نمايندگان جمهوري اسلامي ايران مذاكرات جدي و سازمان يافته را پيگيري ميكنند، شب آخر مذاكرات چنان آشفته شده بودند كه از هيچ حرف و اقدامي فروگذار نميكردند بگذريم از اينكه، وزير امور خارجه عربستان سعودي زحمت پياده شدن از هواپيما را به خود نداد و در همان هواپيما در ملاقات با وزير امور خارجه امريكا در تصوري باطل در نظر داشت به قول بچههاي تهران «كافه را به هم بريزد» كه نتوانست و نتيجه مذاكرات به رغم خوشخيالي ايشان و نخستوزير اسراييل به هيچوجه نشانه عقبنشيني يا شكست ديپلماتهاي ايراني نيست. اين همه را يادآور شدم تا ما ايرانيان بدانيم ملت ايران و جمهوري اسلامي و ديپلماتهاي ايراني امروزه در معادلات سياسي جهان و مخصوصا موقعيت خاص منطقه، نيرويي است كه هيچ كس در محاسبه قدرت نميتواند آن را ناديده بگيرد يا بخواهد آن را از معادلات سياسي حذف كند. ديگر اينكه روا نيست در اين شرايط حساس در سرنوشت ملت ايران بين خودمان در سادهترين مسائل درگير شويم و «تيشه بگير، اره بستان» راه بيندازيم و نيروهاي سازنده خود را به دست خودمان بياثر كنيم.