عليرضا رحيمزاده/
- ببين فقط مياي زير شاخه من ميشي. همين.
- آقا اصن پول مولش چطوريه؟ سود ايناش از كجا مياد؟ همون گلدكوييسته ديگه؟
- بابا خرجي نداره به خدا. بعضي سيستما اصن ازت پول نميخوان اولش. وقتي جنس رو فروختي، اون موقع سود رو بهت ميدن.
- خب اگه به اين سادگيه چرا اومدي سراغ من؟
- واسه اينكه زيرشاخه واسه سرشاخه سودآوره. ما الان بايد بگرديم دنبال كساني كه دوست دارن كار كنن و مهارت بازاريابي هم دارن. يا حداقل پتانسيلشو دارن.
- زيرشاخه شدن مجانيه؟
- آره بابا. فقط فعال باش ديگه.
اگر دانشجو هستيد، حتما اين مكالمه را در سالهاي اخير چندين بار بين دوستان خود شنيدهايد. بازاريابي شبكهاي نام چيزي است كه اين روزها تبش در خيلي از دانشگاههاي كشور دوباره بالا گرفته است.
به قول ويكيپديا، بازاريابي شبكهاي يا
Network Marketing نوعي شيوه فروش است كه در آن كمپانيها محصولات خود را بدون تبليغات و بدون واسطه به فروش ميرسانند و مشتريان پس از خريد در صورت تمايل ميتوانند محصولات كمپاني را بازاريابي كنند و سود بگيرند. درآمد در بازاريابي شبكهاي هم در ازاي فروش مستقيم كالا و هم
در ازاي فروش از طريق زيرمجموعه كسب ميشود. در بازاريابي شبكهاي، بازاريابها به صورت «تبليغات كلامي» يا «تبليغات چهره به چهره» اقدام به فروش محصولات كمپاني ميكنند.
اين تعريف ذهن را براي درك بهتر واقعيت اجراي اين نوع از بازاريابي در كشورمان آمادهتر ميكند. شنيده ميشود كه ميگويند بازاريابي شبكهاي نام ديگر گلدكوييست يا شركتهاي هرمي است. فقط قانوني شده. اين روايت نسبتا خشن شايد به نوعي به مذاق خيلي از فعالان اين حوزه خوش نيايد كه كارشان با نام شركتهاي بدنام كلاهبرداري
گره خورده باشد.
نگاهي به نظرات موافق و مخالف فعالان و علاقهمندان به اين حوزه:
اميد پوردكان- ۲۱ ساله
دانشجوي كارشناسي فيزيك
نخستين چيزي كه با شنيدن بازاريابي شبكهاي به ذهنمان ميرسد شايد شركتهاي گلدكوييست و كلاهبرداري است. اما ميشود گفت در دو يا سه سال اخير اين كلمه با اسامي شركتهاي جديدي همراه شده كه نهتنها غيرقانوني نيستند بلكه شما ميتوانيد با مراجعه به سايت وزارت صنعت، معدن و پليس فتا از قانوني بودن آنها مطمئن شويد.
سال گذشته بود كه از طرف يكي از دوستان پيشنهاد كار دريافت كردم. شيوه ارايه يا به اصطلاح پرزنت كردن كار به اين صورت است كه يكي از سرشاخهها براي جذب شما به سراغتان ميآيد. معمولا نيز با سوالاتي از اين قبيل آغاز ميشود كه «دوست داري فلان قدر درآمد در ماه داشته باشي؟ دوست داري خودت براي خودت كار كني و آقا بالاسر نداشته باشي؟»
به نظر من يكي از اساسيترين معايب اين شغل اين است كه حقوق پايه ندارد و ميزان درآمد شما بستگي به ميزان فروش ماهيانهتان و ميزان فروش زيرشاخههايتان دارد. در صورتي كه با مراجعه به نيازمنديهاي روزنامههاي كثيرالانتشار و ورق زدن بخش استخدام خواهيد ديد كه اكثر آگهيهاي بازاريابي يك حقوق ثابت به اضافه پورسانت براي كارمند خود تدارك ديدهاند كه اين شركتها چنين چيزي را به كاركنان خود ارايه نميدهند. البته موضوعي بسيار مهم را نيز بايد بگويم كه آن تنوع كم محصولات براي كار در اين حوزه است.
نقطه ضعف بعدي به نظرم اين است كه اگر پيشنهادشان را قبول نكنيد، شما را تا مرز جنون
پيش ميبرند و تا جذبتان نكنند، رهايتان نميكنند.
اميدوارم در آينده با برطرف شدن اين مشكلات و همين طور تنوع بخشيدن به محصولات عرضهشده در اين شركتها بستر خوبي براي اشتغالزايي افراد نيز فراهم شود.
محمدعلي مسگري- ۲۳ ساله
دانشجوي كارشناسي مديريت صنعتي
به اعتقاد من اين شكل از بازاريابي با حذف واسطهها در چرخه توزيع و فروش ميتواند رضايتمندي هرچه بيشتر را براي توليدكنندگان و مصرفكنندگان در پي داشته باشد و فضاي رقابتي جديد را به وجود آورد. ميتوانم بگويم كه شايد بخشي از مشكل بيكاري را نيز برطرف كند.
اين ايده در ايران چندان موفقيتي كسب نكرده است كه البته دلايل خاص خود را دارد. شايد بتوان گفت كه مردم ذهنيت بدي نسبت به فعاليتهاي شبكهاي و شاخهاي دارند و البته بيتقصير هم نيستند. در يك دهه اخير كلاهبرداريهاي شركتهاي هرمي آنقدر زياد شد كه ديگر مجالي براي فكر كردن به مردم در اين زمينه نميداد. به نظر من اطلاعرساني قابل توجهي هم صورت نگرفته و اين موضوع به درك نادرست مردم از اين نوع بازاريابي دامن زده است. نميخواهم راجع به عدم وجود قوانين صحبت كنم كه ميدانم بحثش دراز است و سرتان را به درد ميآورد.
با اين حال من فكر ميكنم هر كسي كه وارد اين حوزه شود، فرصت كسب موفقيت را دارد. بازاريابي شبكهاي به شما پاداش ميدهد. به شما الگوي انگيزهبخشي خود را تزريق ميكند. انديشه حاكم بر بازاريابي شبكهاي طرز فكر برد-برد است و اين موضوع به پيشرفت افراد كمك شاياني ميكند.
مينا يغمايي- ۲۶ ساله
دانشجوي كارشناسي مهندسي صنايع
من معتقدم كه بازاريابي شبكهاي پنجرهاي جديد به سوي جهان مملو از عرضه و تقاضاي ما است. بهتر است ديگر با تراكت پخش كردن، پيامكهاي تبليغاتي و پيامهاي بازرگاني بيمحتوا در عصر حاضر خداحافظي كنيد. بازده كاري شبكه افراد كه تبليغات را خود به خود انجام ميدهند چيزي فراي تصور من و شماست. بهتر است بگويم خوش به حال آن شركتهايي كه با تيزهوشي و تيزبيني از طريق اين شيوه نوين سودهاي كلاني به جيب زدند. نوش جانشان!
شايد بد نباشد بدانيد كه آقاي پل گتي در اواخر دهه ۵۰ ميلادي بود، نخستين بار با جمله «من يك درصد از تلاش ديگران را به ۱۰۰ درصد تلاش خودم ترجيح ميدهم» بازاريابي شبكهاي را مطرح كرد.
البته همه اين نقاط قوت را گفتم ولي بايد نكتهاي را نيز متذكر شوم. چيزي كه امروز در ايران با نام بازاريابي شبكهاي مشهور است، شايد واقعا چيزي نباشد كه در دنيا رواج دارد. در ايران به محض اينكه فردي با شما راجع به بازاريابي شبكهاي صحبت ميكند بلافاصله صحبتش را بعد از توضيح كوتاهي اين گونه ادامه ميدهد كه «اين موضوع هيچ ربطي به شركتهاي هرمي ندارد.» اگر شما از يك نفر بخواهيد كه به پرنده آبي فكر نكند، دقيقا او به پرنده آبي فكر خواهد كرد. همه فكر ميكنند حتما اين شكل از بازاريابي گذشته بدي داشته اين فرد به اصطلاح متخصص اين گونه توصيفش ميكند.
محسن مرزبان- ۲۹ ساله- دانشجوي كارشناسي ارشد مهندسي عمران
از اين مسائل كه اين روزها در دانشگاهها زياد بر سر زبانها افتاده. مطمئنم با شروع سال تحصيلي جديد دوباره اين موضوعات بين دانشجويان داغ ميشود. من فكر ميكنم اين شكل از بازاريابي در ايران يك ايراد بزرگ دارد و آن اين است كه محصولات مصرفي براي كار در اين حوزه بسيار محدود هستند. اكثرا هم لوازم بهداشتي مدنظر افراد و شركتهاست. نميدانم. شايد به اين خاطر كه كرم روشنكننده در كشور ما فروش بالاتري نسبت به خمير دندان دارد!
در اينجا ميتوانم بگويم كه خوبي اين نوع از كار بازاريابي، عدم نياز به سرمايه اوليه قابل توجه است كه همين موضوع ريسك را پايين ميآورد و كار براي هر دو طرف مطمئنتر پيش ميرود. همينطور من معتقدم كه نداشتن ساعت كاري مشخص در اين كار بسيار مطلوب است. نياز نيست شما هر روز هشت صبح براي رفتن به محل كارتان از خواب بيدار شويد و پنج عصر به خانه برگرديد. هر وقت دلتان خواست، بفروشيد و هروقت نخواستيد، قيد پول را بزنيد!
به همين سادگي!
بازاريابي شبكهاي در ايران نوپاست. شايد طول عمرش به سختي به ۱۲ سال برسد. هرچند در اين مدت با ورود و خروج خيلي از شركتها همراه بود و دليل آن آشنا نبودن آنها با فضاي فكري مردم ايران در اين زمينه بود و البته طرز فكر غلطي كه در تمام كشور رواج داشت. كمكم از اواخر دهه ۸۰ مجوزها براي فعاليت تعدادي شركت در اين حوزه صادر شد و حالا ميبينيم كه روز به روز بر تعداد بازاريابان شبكهاي افزوده ميشود و جوانان جوياي كار اين بخش را فضاي خوبي براي بروز استعدادها و كسب درآمد خود ميدانند.