دردم از كار است و درمان نيز هم
رضا يوسفدوست/ مساله كار اگر اصليترين دغدغه نسل جوان نباشد، جزو مهمترين دغدغههاي آنان است. نسل جوان به عنوان آسيبپذيرترين قشر وارد بازار كار ميشود. خصوصا اين روزها كه بسياري از جوانان مايل به انجام هر كاري نيستند. اين تفاوت را ميتوان در دو نسلي كه در يك شهر كوچك مانند اروميه زندگي ميكنند، بهتر ديد. نسل شاغل قبلي به راحتي حاضر است كه در ايام فراغت خود حتي، به عنوان كارگر در باغات كار كند و در هر فصلي كارهاي مربوطه را انجام دهد. مثلا در تابستان كه فصل برداشت است به برداشت ميوه كمك ميكند و... اين تفاوت نسلي چندان هم زياد نيست حدود 10 تا 15 سال يعني يك نسل به طور تقريبي. اين اتفاق را در صحبتهايي كه با دوستان داشتيم هم ميشد ديد. «من اين همه درس ميخونم ميخوام سه ماه تابستونم رو استراحت كنم، قرار نيست كه برم تو اين چند ماهم كار كنم.» اما نسل قبلي حتي در هنگام درس خواندن هم كه احتياج بشود به كار در باغات و مزارع مشغول ميشوند: «مال پدرم و من نداره كه خب الان اون كمك ميخواد من نرم بايد كارگر بگيره. بعدشم كار باغ براي سلامتي آدم خوبه.» مساله ديگر نگاهها به تهران است. تهران به عنوان كلانشهري كه تمام فرصتها را در خود جمع كرده است، براي مردم تمام شهرهاي ديگر ايران جالب بوده است و هميشه مهاجرت به تهران وجود دارد. دانشجويان زيادي بودهاند كه وقتي براي درس خواندن به تهران آمدند ديگر برنگشتند. دوستانشان ميگفتند: «ديگه انگار اينجارو نميپسنده، وقتي هم مياد چند روزي ميمونه و دوباره برميگرده، براش اينجا تفريحه اصلا دوست نداره اينجا زندگي كنه.» ميگويند همه امكانات را در تهران متمركز كردهاند و هر كسي ميخواهد يه دنبال ترقي و موفقيت باشد بايد به تهران بيايد.» اينجا كه نميشه پول در آورد. من واسه همين كاري كه اينجا ميكنم اگر در تهران ميكردم 5/1 ميليون تومان ميگرفتم اينجا به زور 600،700 در ميارم. درسته تهران خرج زندگيم توش بيشتره ولي تو بيشترم كار ميكني وميدوني آينده داري اينجا تهش چي؟ يه خونه تو دانشكده (منطقه بالاشهر اروميه) عمرا نميتوني بخري. اروميه واسه پول درآوردن خوب نيست وقتي ميخواي از صفر شروع كني. برو تهران پول دربيار بعد اگه دلت خواست بيا اينجا زندگي كن. «البته گاهي افرادي ديده ميشوند نه به دليل اشتغال و وجود شغل بلكه به دليل وابستگيهاي ديگر حاضر به ترك محل زندگي خود نيستند.» اينجا خوبه، آب و هواش خوبه و از همه مهمتر هم خانوادهات پيشتن، فاميلا هستن و دوستات، تهران كار هست و شغل هست درست ولي آرامش اينجا رو نداره، خانوادت پيش نيستن، اگرم برم براي كار ميرم چند سال ديگه هم برميگردم. اينجا هم اونايي كه خواستن به خيلي جاها رسيدن نميگم سختتر نيست هست ولي هستن كسايي كه اينجا هم وضعشون خوبه.» شايد كمتر كسي را پيدا كنيد از نسل جديد كه دوست نداشته باشد در تهران زندگي كند، هرچه از اين نسل جديد به سمت نسلهاي قبلي ميرويم، ميشود ديد كه وابستگي به مكاني خاص يا تعلق خاطر به يك خانه، تكه زمين و باغي بيشتر ميشود. حتي كساني هم كه ميتوانند در تهران زندگي كنند، ميمانند. شايد مشكل چندان هم از جذابيت تهران نباشد. تهران هميشه جذاب بوده. شايد مشكل اين باشد كه تعداد ذهنهاي ناآرام وسرگردان ما بيشتر شده است.