نمايشي كه در برابر چشمان بسته تماشاچيان به روي صحنه رفت
تجربه ناب ديدن «گل و قداره» از چشم دل نابينايان
فرين روحانيان / در آستانه فرا رسيدن 23 مهر، روز جهاني عصاي سفيد، جمعي از هنرمندان و اهالي رسانه به پيشنهاد حسين خطيبي، با چشماني بسته در كنار 150 نفر نابينا به تماشاي نمايش «گل و قداره» جديدترين اثر بهزاد فراهاني، در سالن استاد حميد سمندريان نمايشخانه ايرانشهر نشستند. در پايان اجراي اين نمايش، پنلي با حضور دكتر حسين خطيبي، روانپزشك، علي اكبر جمالي، رييس انجمن نابينايان ايران، منصور شادكام، قائم مقام اين انجمن و بهزاد فراهاني، كارگردان و بازيگر نمايش «گل و قداره» برگزار شد كه در آن حضار به بيان احساسات و تجربه زيسته خود در طول اجراي نمايش با چشمان بسته يا گاه با برداشتن چشمبندهاي خود، پرداختند. در اين پنل، دكتر حسين خطيبي اظهار داشت: صحبتهايي كه با آقاي بهزاد فراهاني درمورد حضور نابينايان عزيز داشتيم، اين موضوع بسيار مورد استقبال او قرار گرفت و بنده بسيار خوشحالم كه هنوز هنرمنداني مانند بهزاد فراهاني در عرصه هنرهاي نمايشي مشغول به فعاليت هستند. اين روانپزشك در ادامه، افزود: من چون چشم خودم بسته بود نميدانم چند درصد از دوستان با چشمبند تا انتهاي نمايش را ديدند و چند درصد چشمبندهاي خود را برداشتند؛ از دوستان ميخواهم كه تجربيات ديدن اين نمايش با چشمان بسته را با ما در ميان بگذارند. علي اكبر جمالي، رييس انجمن نابينايان ايران نيز در ادامه، اظهار داشت: فكر ميكنم اين شب با برگزاري اين ايده از سوي دكتر خطيبي، باب حركتهاي فرهنگي جديدي را باز كرد، البته بايد بگويم كه ما از ديرباز در خدمت بهزاد فراهاني بوديم و ايشان به نابينايان علاقهمند بودند و در ارتباط با برنامهها و ضبط كتب، همكاري بسياري با ما كردند، هم خودشان هم خانواده ايشان كه جا دارد دوباره از همگي تشكر كنيم. سپس، منصور شادكام، قائم مقام انجمن نابينايان ايران نيز در اظهاراتي عنوان كرد: در آستانه 23 مهر قرار داريم و اين عزيزان توجه دارند تا بابي باز شود و ديگر دوستان و هنرمندان نيز به اين بخش توجه داشته باشند و به كمك هنر و فرهنگ بتوانند صداي بچههاي نابينا را به گوش جامعه و مسوولان برسانند. دكتر حسين خطيبي در ادامه ضمن تاكيد بر اينكه تجربهاي كه حاضرين در آن شركت كردند يك بخش از تجربه خودشناسي محسوب ميشود، اضافه كرد: وقتي انسان به صورت آگاهانه يكي از حسهاي پنجگانه خود را خاموش ميكند، به ساير حواسش توجه پيدا ميكند، همان اتفاقي كه براي نابينايان از ابتداي عمرشان يا از لحظهاي كه دچار نابينايي ميشوند رخ ميدهد؛ يعني يك حس وقتي خواموش ميشود قدرت بقيه حواس آنها بيشتر و حساسيت آنها به محيط بيشتر ميشود براي همين است كه خيلي از نابينايان با وجود آنكه توان ديدن ندارند، توان تصوركردن و توان بسياري از كارها را دارند كه حتي ممكن است از توان اقشار بينا هم بيشتر باشد. اين فعال حوزه ارتباطات سپس عنوان كرد: نخستين بار كه من با انجمن نابينايان ايران آشنا شدم نكته جالبي را متوجه شدم، اينكه نابينايان منظمترين افراد جامعه هستند همه زندگي آنها بر اساس نظم است اگر اين ليوان آب را هر روز يك جا قرار ميدهند، هميشه بايد همانجا باشد زيرا اگر آنجا نباشد احتمالا پيدا كردنش براي آنها مشكل ميشود. خيلي از ويژگيهاي خاص را شايد در اين دوستان و عزيزان بتوانيم بيابيم كه ما اين تجربهها را نداريم و چه خوب است كه حتي براي تقويت ديگر حسهاي خودمان هم شده از اين تجربيات استفاده كنيم. در عصر حاضر اين ما هستيم كه بايد از اين دوستان كمك بخواهيم و بهره بگيريم. دكتر خطيبي سپس با اشاره به اينكه چند روز پيش اين نمايش را با چشمبند همراه با شقايق فراهاني تجربه كرده است، از اين هنرمند خواست كه تجربه خود را با حاضرين در ميان بگذارند. شقايق فراهاني درباره حس خود گفت: تجربه بسيار حيرتانگيزي بود براي نخستين بار، زيرا من هميشه روي صحنه بودم و كارها را به عنوان يك بيننده يا بازيگر ديدم ولي آن شب، تجربه خيلي خاصي بود فكر ميكردم نميتوانم دوام بياورم، خسته شوم يا اذيت بشوم ولي اتفاقي كه افتاد برايم خيلي لذتبخش بود البته از جنس متفاوتي كه تا آن لحظه تجربهاش را نداشتم. در ادامه اين پنل، بهزاد فراهاني نيز به سخنراني پرداخت و گفت: من امشب متوجه شدم تخيل يك نابينا در وصلكردن لحظه چگونه است. من فكر ميكنم چيزي كه در ذهن تماشاگر نابيناي امشب گذر ميكرد با نمايش من متفاوت بود اين نه به آن معنا كه كم بود نه خيلي هم بيشتر بود زيرا تخيل آنها ميزانسن ديگر، آدمهاي متفاوت، رنگ و سخن متفاوتي داشت. به عبارت ديگر امشب دوبار اثر من كارگرداني ميشد، اعتقاد من اين است كه نابينايان يك خلاقيت ويژه دارند. اين كارگردان پيشكسوت سپس ادامه داد: براي به دست آوردن هزينه درسهايم، در كودكي كارگري ميكردم. يكي از روزهاي كه بايد بعد از كارم به سر كلاس ميرفتم دير رسيدم وقتي به پشت در كلاس استاد خزائلي كه نابينا بودند، رسيدم با اين تفكر كه ايشان نابينا هستند و متوجه نميشوند خواستم وارد كلاس شوم كه ناگهان استاد با صداي بلند گفت فراهاني چرا دير آمدي؟ گفتم كه من كارگري ميكنم. گفت بيا جلو ببينم. وقتي دستانم را لمس كرد متوجه شد و بعد دفتردار را صدا كرد و گفت تا زماني كه من اينجا درس ميدهم فراهاني نبايد پولي پرداخت كند. اين اظهارات بهزاد فراهاني با تشويق حضار مواجه شد. در ادامه برخي نظرات حاضرين بينا، هنرمندان و اهالي رسانه خوانده يا توسط خودشان ابراز شد كه همگي متفقالقول بر شگفتانگيز بودن اين تجربه تاكيد داشتند. علي اكبر جمالي، در پايان و درباره تجربيات افراد بينا كه بيان شده بود، اظهار داشت: اين حسي كه دوستان بينا به دست آوردند بسيار نزديك به احساسات نابينايان بود، به نظر من نابينايان اگر درست درك شوند، هيچ تفاوتي با مردم بينا ندارند.