آري / حال انيميشن خوب نيست!
امير سحرخيز
اين روزها دوران رونق انيميشن بيشتر به خاطرهاي كمرنگ از روزهاي رفته ميماند. زماني كه استوديوها با شتاب در حال توليد بودند. سريالها و فيلمهاي كوتاه ساخته ميشدند و رقابتي در جذب نيروهاي مستعد بين دفاتر انيميشن درميگرفت. شايد از آن زمان تا به امروز كمتر از پنج يا شش سال ميگذرد، اما در اين شهر متروك اثر اميدبخشي از حيات يافت نميشود.
در هفدهمين جشن سينماي انيميشن ايران، جملهاي از زبان همه شنيده ميشد كه گويا كمكم به شعار تبليغاتي انيماتورهاي ايراني بدل ميشود: حال انيميشن خوب نيست!
آخرين باري كه حال انيميشن خوب بود را به خاطر ميآوريد؟ اساسا اين حال خوش را چگونه تعريف ميكنيم؟
نزديك به دو سال از بازگشايي خانه سينما ميگذرد. حالِ دوستان سينمايي ما به سرعت خوب شد. امروز سرخوشي سينما از توليد و گيشه نسبتا پر رونق را مديون حمايتهاي معاونت محترم سينمايي ارشاد و نگاه مثبتي ميدانند كه اين روزها به سينماي ايران ميشود. حال انيميشن اما تعريفي ندارد. انيميشن طفل يتيمي است كه در عزا و عروسي ديگران شركت ميكند و با آنها ميگريد و ميخندد. اما هيچگاه سهمي از اين سرخوشي نخواسته است. چندي پيش حجتالله ايوبي، رييس محترم سازمان سينمايي، طي مراسمي از موفقيتهاي يك فيلم كوتاه قدرداني كرد و نويد حضور احتمالي اين فيلم در مراسم اسكار و حمايتهاي سازمان سينمايي از توليد آثار داستاني كوتاه فضاي سينماي ايران را پر كرد. افتخارات انيماتورهاي ايراني در جشنوارههاي معتبر خارجي كم نيستند، اما اين دستاوردها هيچگاه به چشم مديران سينمايي نيامده است. دليلش چيزي نيست جز «نجابت»!انيماتور ايراني نجيب است. كم رو و قانع. سرش به خلق كردن گرم است و از قوانين كسب و كار، جار زدن و وارد شدن به فضاهاي تبليغاتي پيرامون اصناف سينمايي چيز زيادي نه ميداند و نه دغدغهاش را دارد. در اين ميان مهمترين كار فرياد زدن است. صداي انيماتورها در ميان هياهويي كه سينماي ايران را در بر گرفته است گم شده. اتفاقات مباركي مانند جشنواره دوسالانه پويانمايي و حالا همايش ملي انيميشن از همين دست فريادها هستند كه بايد به فال نيك گرفت. اما نكته مهمتر وظيفهاي است كه به عهده خود خانواده انيميشن ايران است و آن اينكه از اين رخوت بيرون بيايد. موضع انفعالي و عدم اعتماد به نفس آفتي است كه آرام آرام فضا را براي ورود افراد غيرمتخصص و غير متعهد باز كرده و به تدريج انيميشن را از دست صاحبانش خارج ميكند. فضاهاي مجازي نوين اگرچه بستري براي ارتباط بيشتر و بهتر هنرمندان با يكديگر را فراهم آورده است، اما باعث رشد و ظهور تئوريسينهايي ميشود كه پيش از اين نيز كم نديدهايم؛ د وستان از فرنگ برگشته يا تكنيسينهاي اينترنتي كه با شعار اصلاح ساختار بيمار انيميشن ايران به اين عرصه وارد شدهاند و متاسفانه با نجابت هميشگي انيميشن، فضا را براي تاخت و تاز مناسب يافتهاند. انديشه، نياز اصلي انيميشن ايران است و نه اطلاعات. انيميشن را بايد به دست صاحبان اصلي خويش كه هنرمندان انديشمند هستند بازگرداند.